من نه عاشق بودم
و نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من
من خودم بودم و يک حس غريب
که به صد عشق و هوس مي ارزيد
من خودم بودم و دستي که صداقت مي کاشت
گر چه در حسرت گندم پوسيد
من خودم بودم هر پنجره اي
که به سرسبزترين نقطه بودن وا بودو خدا مي داند بي کسي از ته دلبستگيم پيدا بود...
متن کامل در ادامه مطلب..