هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

من نه عاشق بودم...
شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲ ساعت 19:23 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
من نه عاشق بودم

و نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من

من خودم بودم و يک حس غريب

که به صد عشق و هوس مي ارزيد

من خودم بودم و دستي که صداقت مي کاشت

گر چه در حسرت گندم پوسيد

من خودم بودم هر پنجره اي

که به سرسبزترين نقطه بودن وا بود

و خدا مي داند بي کسي از ته دلبستگيم پيدا بود

من نه عاشق بودم

و نه دلداده به گيسوي بلند

و نه آلوده به افکار پليد

من به دنبال نگاهي بودم

که مرا از پس ديوانگيم مي فهميد

آرزويم اين بود

دور اما چه قشنگ

که روم تا در دروازه نور

تا شوم چيره به شفافي صبح

به خودم مي گفتم

تا دم پنجره ها راهي نيست

من نمي دانستم

که چه جرمي دارد

دستهايي که تهيست

و چرا بوي تعفن دارد

گل پيري که به گلخانه نرست

روزگاريست غريب

تازگي مي گويند

که چه عيبي دارد

که سگي چاق رود لاي برنج

من چه خوش بين بودم

همه اش رويا بود

و خدا مي داند

سادگي از ته دلبستگيم پيدا بود


شعر: جبران خلیل جبران



:: موضوعات مرتبط: شعر
:: برچسب‌ها: جبران خلیل جبران, جبران خلیل, نویسنده جبران خلیل جبران, نویسنده مشهور لبنانی