|
|
|
|
|
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:47 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش
ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای
است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر
«شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به
خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل
تحسین تان می کنند.
1- امروز به داداشم می گم: کلاغه برام خبر آورده که سیگار می زنی داداشم می گه: تو چی می زنی که می تونی با پرنده ها صحبت کنی؟!
2- ملت Love می ترکونَن، ما از این پلاستیک حبابدارا
3- از نظر هندوانه تمام انسان ها چاقوکش هستند
4- گرمای کانون خانواده داره ما رو به آتیش می کشه! بابا جون برو بیرون یکم دور بزن ما به فنا رفتیم به این برکت
5- اونایی که می گن ما از اون آدماش نیستیم، دقیقا از همون آدماشن!
6- تو جاده شمال داشتیم می رفتیم، یه دفعه یه گاو پرید وسط جاده منم محکم زدم رو ترمز و خیلی شاکی شدم شروع کردم به بوق زدن، دیدم همینجوری وایساده وسط جاده عین بز داره منو نیگا می کنه، یعنی درگیر جذبه ش شده بوم اومدم پیاده شم دیدم گاوه یه نگا به من کرد، یه نگات به تابلوی محل عبور حیوانات، بعد یه سری به نشونه افسوس تکون داد و رفت!
7-
دیشب شوهرخالم رفته بود پمپ بنزین، بنزین بزنه، انقد صف طولانی بوده یادش
رفته تو صفه، وقتی راه باز شده خوشحال از اینکه از ترافیک فرار کرده گازشو
گرفته رفته!
8- سرم شکسته بود رفتم دکتر، دکتره می گه بخیه بزنم؟ گفتم پَـنَـه پَــ دوتا کوک بزن می رم خونه می دم مامانم با چرخ خیاطی بدوزه!
9- دیروز سر چارراه یه نفر اومد گفت: گل می خوای؟ منم مثل فیلما پنج تومن دادم و گفتم همشو بده. بعد یارو گفت: ببخشید آقا دونه ای چهار تومنه!
10- دوست عزیز به مهمونی یا مسافرت می ری سعی کن خوش بگذرونی، ماموریت عکاسی که نرفتی از هر سکانست عکس می گیری!
11- رئیس جمهور آمریکا هم بشم این مادر ما بازم می اد می گه پسرم کاخ سفید رو رنگشو عوض کن سفید زود لک می شه!
12- نظافتچی میاد خونمون مامانم قبلش اتاق منو جمع می کنه که زشت نباشه یه وقت!
13- ما دماغ فابریکیا با انگشت به جاهایی از دماغمون دسترسی داریم که شما دماغ عملی ها با گوش پاک کن هم دسترسی ندارین
14- فامیل ما دهه هشتادیه مدرسه غیرانتفاعی ثبت نامش کردن سالی سه میلیون یادش به خیر ناظم ما می گفت فردا 1000 تومن کمک به مدرسه با خودتون بیارید، خونه ما می ریخت به هم!
15-
بچه که بودم یه بار مامانم خواست منو تنبیه مدرن کنه، منو تو انباری
زندونی کرد منم اون تو شروع کردم به آواز خواندن با صدای بلند. یهو دیدم در
باز شد مامانم با لوله جاروبرقی اومد دوباره منو تنبیه سنتی کرد!
16- داشتم پروژه دانشگاه رو درست می کردم بابام می گه این چیه؟ می گم یه قطعه الکتریکی می گه کارش چیه؟ می گم توضیحش سخته. زارت گذاشت زیر گوشم و گفت فکر کردی که اون موقع که سه سالت بود و می پرسیدی بابا من چطور درست شدم توضیحش آسون بود؟!
17- من از وقتی اومدم فیس بوک متوجه شدم: 99 درصد مردای ایرونی هیکل شش تیکه دارن و همه خانوم ها، چشم رنگی و مدل پرنسس هستن! اونایی هم که توی خیابون می بینم زامبی ان!
18- ته تغاری رو جدی بگیرید، قدرتی داره که پدر خانواده نداره
19- پسر به دختر: من پدرم پیره و 92 سالشه و به همین زودی ها می میره و من پولدار می شم! همسر من می شی؟ دختر: نه چند روز بعد پسر فهمید اون دختره شده مادر جدیدش! نتیجه اخلاقی: هیچ وقت ایده هاتون رو به یک زن نگید
20- داشتم با یکی چت می کردم دیدم جواب نمی ده گفتم چیکار می کنی؟ گفت دارم شام می خورم خیلی با ادب بود با دهن پر چت نمی کرد!
21- فیسبوک مثل راهروهای دادگاه می مونه، هر کسی از یه چیزی شاکیه
22- وقتی هنوز یه سالت نشده پدر و مادرت هی می گن بگو بابا بگو مامان ... الان می گی مامان می گه زهرمارو مامان!
23- یه فامیل داریم 28 ساله بیکاره اگه دو سال دیگه بیکار بمونه بازنشسته می شه؟
24- دقت کردین قبلا هر چی موبایل کوچکتر بود با کلاس تر بود، الان هر چی بزرگتر باشه
25- وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم ازم انتظار نداشته باش که دعایی غیر از پنچر شدنت برات بکنم!
26- استاد اومده سر کلاس می گه هفته دیگه بدون اطلاع کوییز دارین!
27- اصلا شتر مرغ از اسمش پیداست داره مسخره بازی درمیاره!
28- دیشب زدم یه پشه رو کشتم. از بس خون من تو رگاش بود، حسی رو که به من دست داد به رستم موقع کشتن سهراب دست نداده بود
29- یه مغازه + یه پرده چرک + یه مبل راحتی سه نفره + یه تلویزیون 14 اینچ + چندتا رفیق که ماشین دارن + تلفن = تاکسی تلفنی
30- وقتی توی غذا مو باشه، فرقی نمی کنه مژه دلبر باشه یا موی سینه هوشنگ!
31- یه عمه دارم، خداییش خیلی آدم خوبیه، خداوکیلی حقش بود که خالم باشه!
32- از عشق های یه طرفه متنفرم مثل عشق من به ته دیگ سیب زمینی!
33- به مجرد خونه اجاره نمی دن به مجرد مسکن مهر نمی فروشن به مجرد وام ازدواج نمی دن یه دفعه به مجرد زن هم ندید هم خیال خودتونو راحت کنید هم خیال ما!
34- موقع مرگ به بچه هام می گم 10 میلیارد تومن گذاشتم زیرِ ... بعدش می میرم!
35- از بیرون برگشتم خونه به بابام می گم بابا من برگشتم برگشته می گه کی رفتی که حالا برگشتی؟ فکر کردم خونه ای! بود و نبودم واسشون فرقی نمی کنه یعنی دارم کم کم یقین پیدا می کنم بچه سر راهیم!
36- دختره 9 سالش بود یه عکس در حال درس خوندن گذاشته بود زیرشم نوشته بود: درس درس درس حالا انگار داره فزیک اتمی می خونه!
37- مامانم یه ظرف انگور گذاشت روی میزم من هم هی می خوردم، بعد از 10 دقیقه اومد بردش! پرسیدم چرا می بری؟ گفت یادمرفته بود بشورمش! امنیت جانی ندارم من تو این خونه
38- یکی از دو راهی های زندگی وقتی است که نمی دانید در شیشه ای مقابلتان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»
39- مکالمات مادر پسری پسر تو پنج سالگی: مامان دوست دارم مامان: منم دوست دارم عزیزم پسر تو 16 سالگی: مامان جون دوست دارم مامان: برو پی کارت پول ندارم! پسر تو 25 سالگی: مامان جون دوست دارم مامان: حالا بگو کی هست! کجا میشینه؟ کجا دیدیش؟
40- از قیافه یارو معلومه مسواک شخصی هم نداره و قیافش شبیه دمپایی جلو بسته توالت می مونه بعد تو اینفو نوشته: من همیشه بهترین ها واسم بوده و هست اگه مال من نشدین قطعا بهترین نبودین!
:: موضوعات مرتبط:
طنز
:: برچسبها:
محض خنده,
طنز
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:46 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش
ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای
است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.
اگر
«شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به
خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل
تحسین تان می کنند.

1- ما ز یاران چشم یاری داشتیم ... رفتیم دکتر چندتا قرص ضد توهم داد، خدا رو شکر الان بهتریم
2- مهم نیست در طول زندگیت چی گوش کنی به هر حال شب عروسیت با امشو شووشیه لیپک لی ری لونه، امشو شووشه یاروم پر از جوونه، آهاااااا، مشالاااااا بیا می گذره!
3- وقتی تو خونه تنهایین از شیر حموم گرفته تا یخ ساز یخچال دست به دست هم می دن تا شما بترسین
4- قبلنا یارو می رفت زندان دختره 15 سال منتظرش می نشست... الان حتی نمیشه تا سر کوچه بری ماست بخری
5- دختری از مردی پرسید: چرا تا مرز دیوانگی عاشق کسی می شوم درحالی که می دانم در نهایت به او نمی رسم؟ مرد جواب داد: به من بگو چرا زندگی می کنیم درحالی که می دانیم در آخر می میریم؟! هیچی دیگه دختره هم زد تو دهنش گفت سوال منو با سوال جواب نده!
6- بزرگترین فانتزیم اینه که سایت پیوندها فیلتر شه!
7- دیشب خوابم نمی برد، یه جوری که مغزم بشنوه گفتم: خب! برم یه کتابی بیارم بخونم... هیچی دیگه. اصن بیهوش شدم
8- می گم شما هم وقتی سیستمتون هنگ می کنه بهش التماس می کنین؟ من یه قولایی هم بهش دادم!
9- قدیما که MP3 پلیتر و ضبط ماشین فلش خور نبود آدم بیشتر حال می کرد الان یه فلش 8 گیگ می ذاری تو ماشین 45 دقیقه آهنگ عوض می کنی یه ربع گوش می دی
10- اولی ها دومی ها سومی ها کنکوری ها خاک تو سرتون با این وضع درس خوندنتون!
11- آقا جدیدا پشه های خونمون قابلیت عبور از پتو رو هم بدست آوردن در حدس کریس آنجل! دو سه شب پیش نصف شب یکیشون اومد در گوشم با یه صدای خیلی ضعیفی گفت: مااااااااااااااایند فرییییییییییک!
12- بدتر از اونایی که وقتی شوخی می کنی جدی می گیرن، اونایی هستن که وقتی جدی می گی شوخی می گیرن
13- یه روز یه چینیه می ره بالای کوه داد می زنه: «هی تاساو لاو تسین شین» یه دفعه از کوه صدا میاد: خیلی سخت بود، یه بار دیگه تکرار کن!
14- امروز 50 متر دنبال تاکسی دویدم... بعد راننده نگه داشت گفت می خوای سوار بشی؟ گفتم نه داداش فقط می خواستم که سفر خوشی رو برات آرزو کنم!
15- شما تو امتحانا هر چی سوال بلد بودید نیم نمره داشت هر چی بلد نبودید 2 نمره بود؟
16-
دقتی که بعضی از اساتید در تصحیح اوراق امتحانی می کنن، فوق دکترای مغز و
اعصاب توی عمل جراحی ضایعه مغزی مادرزادی به خرج نمی دن!
17- رفتیم برا اهدا عضو ثبت نام کردیم و این حرفا آقا ما رو جو گرفت هر چی بود تیک زدیم خدا نکرده اگه اتفاقی بیوفته برام، فقط پوستم می مونه تو یه نایلون میارن در خونه تحویل می دن!
18- اومدم توی چت به فامیلمون بگم «salam khoobi» دستم خورد به «a» شد «asalam khoobi?» الان خبر دادن از ذوق غش کرده، بهش سرم وصل کردن. مادرش اینام اومدن خونمون تاریخ عقد رو مشخص کن!
19- به اونایی که عجله دارن فارغ التحصیل شن یادآوری کنم که عزیزم بیرون که کار نیست، باور کن خونه هم هیچ خبری نیست! همون دانشگاه بمون حداقل هر کی پرسید چیکار می کنی بگی دانشجو هستم
20- سر جلسه امتحان به بغل دستیم گفتم بیا بهم برسونیم گفت من اهل تقلب نیستم و اینا گفتم آخه چرا، استاد که رفته بیرون گفت پس «عزت نفس» آدم چی می شه؟! هفته بعدش دیدم دنبال استاده وادره خواهش تمنا می کنه بهش نمره بده رفتم جلو بهش گفتم سلام عزت!
21- توصیه بابام به من موقع رانندگی: در کوچه ها یواش تر بپیچ. شاید یکی بی شعورتر از تو پیدا شد که از اونور بیاد
22- مردی از یک مزرعه دار یک الاغ خرید به قیمت ده هزار تومان. قرار شد که مزرعه دار الاغ را روز بعد تحویل بدهد. اما روز بعد مزرعه دار سراغ خریدار آمد و گفت: «متاسفم آقا خبر بدی برات دارم، الاغه مرد.» خریدار جواب داد: «ایرادی نداره. همون پولم رو پس بده.» مزرعه دار گفت: «نمی شه. آخه همه پول رو خرج کردم.» خریدار گفت: «باشه. پس همون الاغ مرده رو بهم بده.» مزرعه دار گفت: «می خوای باهاش چی کار کنی؟» خریدار گفت: «می خوام باهاش قرعه کشی برگزار کنم.» مزرعه دار گفت: «نمی شه که یه الاغ مرده رو به قرعه کشی گذاشت!» خریدار گفت: «معلومه که می تونم. حالا ببین فقط به کسی نمی گم که الاغ مرده است.» یک ماه بعد مزرعه دار خریدار رو دید و پرسید: «از اون الاغ مرده چه خبر؟» خریدار گفت: «یه قرعه کشی گذاشتمش. 500 تا بلیت 200 تومنی فروختم و نود هزار تومن سود کردم.» مزرعه دار پرسید: «هیچ کس هم شکایتی نکرد؟» خریدار گفت: «فقط همونی که الاغ رو برده بود. من هم ده هزار تومانش رو پس دادم!»
23- آقاهه رفته بود خواستگاری برای پسرش، ازش پرسیدند آقای داماد چکارند؟ گفت: دیپلماته، از موقعی که دیپلم گرفته مات مونده چیکار کنه!
:: موضوعات مرتبط:
طنز
:: برچسبها:
محض خنده,
طنز
|
|