من
نه پزشكم، نه وكيل؛ نه مهندسم كه از صبح تا شب در دفتر كاري بزرگ و باشكوه
مشغول كار با اعداد و ارقام باشم؛ نه پرستارم كه لبخند بيمارها خستگي كار
روزانهام را از تنم بيرون كند؛ من هتلدار هم نيستم كه هميشه پشت ميزم
بنشينم و مشتريان هتل را كه با لباسها و چهرههاي مختلف به اتاقهايشان
ميآيند و ميروند تماشا كنم؛ من تاجري پولدار با لباسهاي گرانقيمت هم
نيستم؛ معلم نيستم كه در مدرسه و ميان بچهها زندگي كنم؛ هيچ يك از اين
شغلها، به كار من مربوط نميشود، اما من عاشق كار خودم هستم. كاري كه
مطمئنم هيچ وقت از آن خسته نخواهم شد و تغييرش نخواهم داد؛ حتي اگر براي
كار جديد حقوقي بيشتر به من پيشنهاد شود!
متن كامل در ادامه مطلب..