بچههاي خانوادههاي پرجمعيت
آرزوي سكوت دارند و بچههاي يكي يكدانه آرزوي سر و صدا. آنها سكوت را
ميپسندند چون خانواده پرازدحام، آنها را به سمت اين آرزو كشانده و اينها
ارتباط داشتن و گفتن و شنيدن و خنديدن را دوست دارند، چون خانواده محدود و
ساكت با آنها اينچنين كرده است.
درد بچههاي يكييكدانه
اغلب از اين جنس است، ولي شايد كساني هم پيدا شوند كه از تنهايي و نداشتن
برادر و خواهر شكايت ندارند و برعكس از اين فرصت براي پيشرفت بيشتر استفاده
ميكنند. با وجود اين بيشتر روانشناسان نگران تك فرزندها هستند،
همانهايي كه خودشان طعم خواهر و برادر و نسل بعدي آنها لذت داشتن عمو،
عمه، خاله و دايي را نميچشد.
روانشناساني كه اين طرز
تفكر را دارند ميگويند، تكفرزندها در طول زندگي هميشه تنها هستند و چون
تنها نقطه اتكايشان، پدر و مادر است وقتي آنها را از دست بدهند چون همراه و
همدل ديگري ندارند، دچار مشكلات رواني ميشوند. به گفته اينها، تنها
فرزندان خانواده چون هميشه در محور توجه قرار دارند، گرفتار خودخواهي و
تماميتخواهي نيز ميشوند، چون زندگي به آنها آموخته كه همه چيز در
سريعترين زمان بايد تنها در اختيار آنها قرار بگيرد.
البته تك فرزندها كه محصول ازدواج ديرهنگام و
مشغلههاي كاري و گرفتاريهاي اقتصادي زوجها هستند، هميشه هم آدمهاي
ناموفق و مشكلداري نيستند، چون كارشناسان خبره تربيتياي هستند كه معتقدند
برخلاف تصور همگاني كه تك فرزندي را سبب كاهش كيفيت رشد و تربيت كودك
ميدانند با به كارگيري شيوههاي درست تربيتي ميتوان از آسيبهاي احتمالي و
جبران كمبودهاي ناشي از نبود فرزندي ديگر در محيط خانه پيشگيري كرد. جان
كلام اين است، اگر اساس ديدگاه پدر و مادر اين باشد كه تك فرزندي هرگز به
معني گوشهگيري و محدودبودن روابط اجتماعي نيست، آن وقت نتيجه اين ميشود
كه تك فرزندها نيز آدمهايي موفق و با اعتماد به نفس كه خودشيفته و
خيالپرداز نيستند بار خواهند آمد.
منبع:جام جم