هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد. ++++++++++++++++++++ هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست.. ++++++++++++++++++++ ثروتمندی از ذهن شروع می شود.. ++++++++++++++++++++ زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست.. ++++++++++++++++++++ راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:39 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ()
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش
ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای
است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.
اگر
«شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به
خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته های تان لبخند می زنند و در دل
تحسین تان می کنند.
1- بعضی از درس هایی که در خانواده یاد گرفتیم: بهداشت: اگه می خواید همدیگه رو بکشید، برید بیرون؛ الان اینجا رو تمیز کردم منطق: به خاطر اینکه من می گم آینده نگری: اگه از تاب بیفتی، محاله ببرمت خرید آداب اجتماعی: وقت غذا، دهنت رو ببند اصلاح رفتار: مثل بچه آدم رفتار کن انتظار: بذار برسیم خونه کنایه: گریه می کنی؟ الان یه کاری می کنم واقعا اشکت دربیاد ژنتیک: چهار تا اخلاق خوبتم به من رفته دانش و خِرد: وقتی به سن من برسی، می فهمی عدالت: یه روزی بچه دار می شی، امیدوارم بچه هات مثه خودت باشن
2- شما دست تون رو با حوله خشک می کنید؟ پس این شلوار برای چی پاتونه؟
3- یه روز به لقمان گفتن «ادب از که آموختی؟» سرش رو به علامت تأسف تکون داد و گفت خسته نمی شین از این مسخره بازیا؟
4- یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه، مدام بهانه می گیره و ... به نظرتون اگه بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب می شه؟
5-
یکی از فانتزیام هم اینه که ازدواج کنم، بچه دار شم، بچم دختر باشه، اسمش
رو بذارم گیتا، بعد با زنم دعوا کنم، جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره
خونه باباش، بهش بگم هر چی می خوای ببری ببر، گیتارو با خودت نبر!
6- تا پونزه سالگیم فکر می کردم اسمم زُهره است، چون همیشه مامانم وقتی می خواست بیدارم کنه می گفت: پاشو ظهره!
7- اگه زشتیم، حداقلش فتوشاپی نیستیم.
8- از دانشگاه برمی گشتم، تو تاکسی نشسته بودم، دوتا آقای مسن هم عقب نشسته بودن. نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون یکی گفت: به خدا اگه بذارم دست تو جیبت بکنی! من حساب می کنم ... بعد از راننده پرسید: ببخشید چقدر شد؟ راننده: هزار تومن یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمی؟! راننده گفت: جان؟ مرد: گفتم آدمی یا نه؟ راننده گفت: حرف دهنتو بفهم درست صحبت کن! یارو دوباره گفت: نه ... آدمی؟؟! راننده هم با عصبانیت ترمز کرد برگشت عقب گفت: نه ... فقط تو آدمی! یارو گفت: یعنی چی؟ من می گم آدمی هزار تومن یا دوتاییمون با هم هزار تومن!
9- روزی به لقمان هیچی نگفتند. همینطوری ساکت نگاهش کردند. آخر خودش خسته شد و گفت: «از بی ادبان!»
10-
دارو عبارت است از عوارضی جانبی که بعضا اثرات درمانی هم دارد. برای رفع
این عوارض جانبی داروهای دیگری تجویز می شوند که خود این چرخه را تا نابودی
کامل بیمار طی می کنند.
11- وقتی بتونم سیب زمینی سرخ کرده هامو با کسی شریک شم می فهمم که عاشق شدم.
12- با بابام حرفم شد رفت تو آشپزخونه به مامانم گفت: واسه خاطر چهل تومن یارانه باید این الدنگ رو تحمل کنیم!
13- پسره می ره خواستگاری یه دختری، بابای دختره می گه: نه ازت مهریه می خوام، نه خونه، نه ماشین، بیکارم بودی مهم نیست ... یه لپ تاپ می ذاره جلو پسره می گه: فقط فیس بوکتو بازکن ببینم!
14-
آقا تو مراسم شب چله همه فامیل جمع بودن. یه 30 نفری بودن. مجلس که خوب
گرم شد من و داداشم شروع کردیم به تعریف پیشگویی آخر زمان و نابودیزمین که
امشب اتفاق می افته و اینا! خوب که با حرفامون ترس انداختیم به همه یواشکی
تو شلوغی جیم شدیم رفتیم برق رو قطع کردیم و یه ترقه هم انداختیم. آقا
قیامتی شد! زن ها جیغ می زدن، بچه ها گریه می کردن، چندتایی هم غش کردن. من
و داداشمم رو زمین می غلتیدیم از خنده. دیگه برق رو وصل کردیم و گفتیم
نترسین شوخی بود! این شد که الان داداشم تو بیمارستانه با دست و پای شکسته،
منم پناهنده شدم به خونه دوستم تا از کشته شدن توسط فامیل در امان باشم!
15- فامیلای ما یه جوری تو چشام نگاه می کنن و می گن پس چرا دنیا نابود نشد که انگار قرار بود من دکمه GAME OVER رو بزنم!
16- تمام مکالمات من و بابام در طی سال: «بیا ببین این گوشی من چشه بزن اخبار گوش کنیم بزن 3 چراغا رو خاموش کن خونه سرد شد کولرو خاموش کن چشات درنیومد پای لپ تاپ؟» اگر چیزی از قلم افتاده شما ادامه بدین!
17- پسر داییم بعد از 10 سال از آمریکا اومده نشسته بودیم داشتیم حرف می زدیم، حرف از گرونی و قیمت دلار شد مامانم می پرسه: الان دلار تو آمریکا چنده؟!
18- اونقدر منتظر موندم 19 دسامبر بشه این آهنگو واستون بخونم: وقتی می گن به آدم دنیا فقط دو روزه آدم دلش می سوزه ای خدا ای خدا ای خدا
19- دیروز رفتم بقالی سر کوچمون یه دختر و پسر دوقلو خوشگل کوچولو تو بقالی بودن، بعدش من لپای دخترو کشیدم گفتم: اسمت چیه؟ پسره عصبی شد، گفت: نازنین اسمتو نگو!
20- شمام از این سیستم ها دارین که روزها لباس ها از روی صندلی به روی تخت، و شب ها از روی تخت به روی صندلی منتقل کنید؟
21- قانون پایستگی واحد: واحدها نه از بین می روند نه پاس می شوند بلکه از ترمی به ترم دیگر منتقل می شوند.
22- 10 سال پیش تو یک فیلم هندی، آمیتاباچان از کما و تخت آی سی یو بلند شد رفت تو حیاط 40، 30 نفر رو لت و پار کرد. بعدش دوباره برگشت به تختش. از اون به بعد مسیر زندگیم عوض شد
23- درسته پراید کولرش خوب نیست، ولی وُژدانی بخاریش خوب خنک می کنه!
24- بزرگترین فایده ورزش اینه که سالم می میری
25- روزامون برعکس شده، صبح خسته از خواب بلند می شیم، شبا پر از انرژی می خوابیم
26- عدالت یعنی چی؟ عدالت یعنی اینکه یکی هفت میلیارد پول از باباش ارث می بره و یکی کچلی
27- مکالمه تلفنی با مامان ها: سلام،
باشه، اوهوم، باشه، آره، می دونم، آره، خب، نمی دونم، شاید، حواسم هست،
اوکی، می دونم مادر من، خیلی خب، باشه، اوکی، چشم، یادم می مونه، آره،
باشه، خداحافظ
28- اگه بخوای خلبان بشی، هزار جور مریضی داری ولی بخوای معافیت پزشکی بگیری، سالمِ سالمی!
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:37 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ()
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش
ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای
است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده وصاحبش را گم کرده. اگر
«شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خوننده
هایی فکر کنید که با خواندن نوشته های تان لبخند می زنند و در دل تحسین
تان می کنند.
- یکی از شاخص ترین مزیت های سیم کارت های اعتباری اینه که می تونی به بعضیا که حوصله شونو نداری بگی «شارژ ندارم»
- غضنفر تو زمستون یه اسب میبینه که از دهنش بخار میاد. میره جلو نگاه می کنه و میگه جل الخالق پس اسب بخار که میگن اینه!
-
این هایی که با یه نم بارون بوت می پوشن همونایی هستن که تو حراج 70 درصد
پارسال خرید کردن و تا حالا لحظه شماری میکردن زودتر بپوشن!
- اگر به یکدیگر احترام بگذارید، یکدیگر هم به شما احترام می گذارد
- هیکل یارو شبیه نیم رخ چنگاله، بعد هر موقع می پرسی کجا بودی میگه باشگاه!
- میخوام اگه قسمت باشه یه آبمیوه فروشی بازکنم چون 70 درصد دوستام نقش هویج رو دارن!
-
روانشناسی معکوس : سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم چرا
اینقد غذا بی نمکه؟ گفت: اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا ... گفتم
هاااااااا ! اگه الان می گفتم غذات شوره می گفتی ما اصلا یک ماهه نمک
نداریم تو خونه!
- امروز همون روزی هستش که همیشه قراره توش رژیم
بگیریم و درس بخونیم و مرتب و منظم بریم سر کلاس درس و سرکار. بعله امروز
همون شمبه ننگین است!
- یه روزی دوستای مامانم با دختراشون اومده
بودن خونمون. همه داشتند پرتقال پوست می کندند که من وارد شدم. بر خلاف
انتظار شما هیشکی دستشو نبرید!
- فقط اینجاست که وقتی راننده میخواد دنده عقب بگیره همه سر نشینان هم بر میگردن و به عقب نگاه می کنن!
- ما آدم ها مشکل بینایی داریم، هرکس به ما زیاد نزدیک شود، دیگر دیده نمی شود
- بارندگی ها شروع شد، دوستانی که از مترو استفاده می کنن از فردا لباس و وسایل شنا فراموش نشه
- عامل اصلی گرایش من به تحصیلات عالیه جمله تشویق آمیز بابام مبنی بر «اشکال نداره بابا جون جامعه حمّالم می خواد» بود.
- ولی اینکه با این همه تورم هنوز «رنگارنگ» صد تومنه نشون میده نامردا قبلا چقد گرون می فروختنش!
- من یکی که مشکل مالی ندارم، چون اصلا مالی ندارم که بخوام مشکلشو داشته باشم!
- وقتی به زوج های عاشق میگن مرغ عشق، به زوج های مشکل دار هم باید بگن انگری بردز
-
یکی از فانتزیام اینه که یکی از این دختر مایه دارا گرفتارم بشه. بعدش
باباش بیاد یه چک بنویسه بده بهم بگه پاتو از زندگی دختر من بکش بیرون ....
منم قبول کنم!
- یکی از تفریحات سالمم اینه که گوشیمو بذارم جلو اسپیکر تا SMS که میاد، نویز بندازه، دو ثانیه زودتر بفهمم ذوق کنم!
-
یه سوالی ذهنمو مشغول کرده، بچه هایی که از سال 1400 تا 1409 به دنیا
میان دهه چندی حساب می شن؟/ باید چطوری خطابشون کرد؟/ دهه صفری؟/ دهه
جدید؟/ شروعی دوباره؟/ دهه ناشناخته؟/ تغییر را احساس کنید؟
- قدیما ایفون معمولی بود، می گفتیم کیه؟ طرف می گفت منم!/ الان که تصویری شده هرکی زنگ میزنه ژست میگیره بعد زل میزنه به افق!
- چندتا از دروغ های مشهورمون :
. فقط امضای رئیس مونده . این لباس جنسش ترک اصله . به چشم خواهری میبینمش . همه بچه ها خوشگلن . از فکر تو تا خود صبح بیدار بودم . این آخرین سیگاریه که میکشم . منو تو جوونیام ندیدی . این بهترین کادوییه که تو زندگیم گرفتم . مرسی من نمیخورم، رژیم دارم . از این همه یه دونه مونده، همش رو فروختم . عموم فوت کرده بود نتونستم بیام . مادر نزاییده کسی رو که چپ نگام کنه . خونه رو تخلیه کنین پسرم ازدواج کرده . شما فرم رو پر کنین ما باهاتون تماس میگیریم
- پسر همسایه مون داشت تو کوچه به دوستش می گفت فردا قراره ابروهامون رو چک کنن! هرکی برداشته باشه اخراجش می کنن
- 21 دسامبر دنیا قراره وایسه که رضا صادقی پیاده شه!
- تو تاکسی نشسته بودیم، راننده جلوی یکی نگه داشت بوق زد پرسید کجا میری ؟ یارو گفت خونه!
- مراحل چهارگانه تحقیق در دانشگاه: Ctrl+A / Ctrl+C / Ctrl+V / Ctrl+P
-
یه سوالی که منو این روزا خیلی درگیر کرده اینه که واقعا چرا مجریان کودک
همشون خاله ان؟ چرا هیچوقت عمه ها مجری برنامه های کودک نمی شن؟
- اینقدر روشنفکرم که بعضی شبا نورش نمی ذاره خانواده راحت بخوابن
- فیزیک خیلی آسونتر می شد، اگه به جای سیب خود درخت رو نیوتن افتاده بود
-
رفیقم تعریف می کرد می گفت یکبار چراغ قرمز رو رد کردم یهو دیدم اونطرف
افسر وایساده داره می نویسه. رفتم گفتم جناب سروان ننویس ندیدمت!
-
وقتی ناراحتین از 1 تا 10 بشمرین. اگه آروم نشدین تا 20 ادامه بدین، نشد
تا 30 و همینجور ادامه بدین تا آروم بشین. من الان به
21666500096871120012 رسیدم
- یه غمی هست که بچه های آخر بیشتر درکش می کنن، غم به مرور زمان کم شدن آدم های سر سفره
-
معلم گفت: دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند مگر اینکه یکی از آنها خود
را بشکند. گفتم: من خودم را شکستم، پس چرا به او نرسیدم؟ لبخند تلخی زد و
گفت گمشو بیرون از کلاس دلقک بی مزه!
- از جمله افتخارات زندگیم
اینه که یه بار حامد بهداد رو از نزدیک دیدم ولی حتی نرفتم جلو سلام کنم،
منتظر روزی هستم که این بلارو سر گلزار هم بیارم!
- این روزها به جای شرافت از انسان ها فقط «شر» و «آفت» می بینی
- نقشی که فلفل در تربیت بچه های ایرانی داشته، کتاب تعلیمات اجتماعی نداشته
-
یاد اون روزها بخیر. وقتی بچه بودیم، مامانم یه تومن به من می داد و منو
به فروشگاه می فرستاد و من با سه کیلو سی زمینی، دو بسته نان، سه پاکت شیر،
یک کیلو پنیر، یک بسته چای و دوازده تا تخم مرغ به خانه بر میگشتم. اما
الان دیگه از این خبر ها نیست، همه جا توی فروشگاه ها دوربین گذاشتن!
- چند وقتیه یه سوال بد جور درگیرم کرده، که چرا وقتی لباس سفیدم کثیف میشه سیاه میشه و وقتی که لباس مشکیم کثیف میشه سفید میشه!
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:36 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ()
1) یه بار با یه بنده خدایی دعوام شد در حد بزن بزن! بعد یهو دیدم وسط
دعوا نشست شروع کرد به خندیدن. گفتم واسه چی می خندی؟ گفت چرا وقتی مشت می
زنی مثل این فیلم هندیا صداشم درمیاری؟!
2) من هر وقت حوصله ام سر می ره یه اس ام اس به یه شماره اتفاقی می دم با این مضمون: جنازه رو قایم کردم، حالا چیکار کنم؟
3)
هنوزم منتظرم یه روز یه خانوم و آقای پولداری بیان خونمون بعد مامانم بگه
عزیزم ما تا حالا بهت دروغ گفته بودیم اینا پدر و مادر واقعی تو هستن!
4) قهرمان بچگیای ما بروسلی بود این شدیم جدیدیا با امثال جاستین بیبر به کجا می رسن؟
5) بعضی از حرفا تو دل آدم می مونه مثل تیکه آخر رانی هلو تو قوطی!
6)
موجِ گرانی ها به پورشه پانامرا هم رسید و قیمت این ماشین از 420 میلیون
به 640 میلیون رسید! دوستان از فردا به مدت سه روز در اعتراض به گرونی این
خودرو، پورشه نمی خریم تا صدای اعتراض ما به گوش مسئولین برسه!
7)
یعنی ما اگه تو یه خونه با 10 تا اتاق هم باشیم این چهارتا اعضای خونواده
ما یه طوری خودشون رو تو خونه پخش می کنن که توی هیچ نقطه ای از خونه نمی
شه تنها باشی! یعنی بارسلونا هم اینطوری از فضاهای خالی زمین استفاده نمی
کنه.
8) طرف مسج داده می خوام اَدت کنم چی کار کنم؟ بهش گفتم یه کپی شناسنامه با دو قطعه عکس برام ایمیل کن! والا
9) یه روز خوب اومدنی نیست، ساختنیه
10) شخصیتی که در دوران تحصیل هیچ وقت چهره اش دیده نشد: «الان میخواد بازرس از آموزش و پرورش بیاد!»
11) دست دوستم یه گوشی آی فون دیدم حسودیم شد. اومدم خونه به مامانم گفتم من یه اپل می خوام! مامانم یه لبخند مرموزی زد، شب که بابام اومد دیدم دستش یه پلاستیک سیبه! مامانم گفت تو فکر کردی من و بابات انگلیسی بلد نیستیم؟
12) حرف زدن با کسی که منطق حالیش نیست، مثل اینکه که بخوای رو چرتکه ویندوز نصب کنی.
13) تجسم کنید: تو
یه روز سرد پیجامه گرمت رو می پوشی و می پری تو تختت، بالشت رو درست می
کنی، پتو رو می کشی رو خودت، خودت رو اینور و اونور می کنی، یکمم خودت رو
می کشی، حسابی که گرم شدی چشاتو می بندی که بخوابی ... یه دفعه می بینی
چراغ اتاق رو یادت رفته خاموش کنی!
14) تنها استفاده ای که گوشیم داره اینه که تو تاریکی با نور ال سی دیش نمی خورم به در و دیوار، نه صدای زنگی میاد ازش نه هیچی
15) عاشق این مادرایی هستم که فک می کنن همه دخترا واسه پسراشون تور پهن کردن!
16) بابام هر وقت میگه: بیرون خوب باد میاد، معنیش اینه که می خواد کولرو خاموش بکنه!
17) یه راننده تاکسی هایی هم هستن وقتی گوشیت زنگ می خوره، بجایِ اخم و تخم، صدایِ ضبط یا رادیو رو کم می کنن
18) یه شیشه سیرترشی شش ساله داریم. سال دیگه که هفت سالش شد می خوایم بفرستیمش مدرسه
19) فرهنگ متفاوت زندگی شهری و روستایی باعث نمی شود که پشت اتصال شلنگ آب زیر دستشویی هر خانه ای یک اسکاچ کهنه نباشد.
20) چه سمفونی گوش خراشی خواهد شد زمانی که هر کس ساز خودش را بنوازد.
21) شوهران گروه کوچکی از مردان مسلح به کیف پول هستند که در محاصره دسته ای مرکب از زن و بچه درآمده اند.
22) ریاضی عزیز: لطفا دیگه بزرگ شو ومسائلت رو خودت حل کن. با تشکر
23) از دلخوشی های بالای 40 سالگی یکیش اینه که دیگه جوونمرگ نمی شی!
24) پایان نامه ارزونیتون مدرک نمی دیم بهتون
25) یکی از علایم نزدیک شدن به بحران روانی اینه که فکر کنین کارتون اونقدر مهمه که اگه بخواین به تعطیلات برین آسمون به زمین میاد!
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:35 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ()
بذله گویی های شبکه
های اجتماعی در هفته گذشته، چه آنهایی که متعلق به نویسنده های ناشناس
بودند و چه آنهایی که اسم حقیقی و مجازی بر سر خود داشتند.
1) فقط اینجاست که هر کی می میره، فردا شبش کل فامیل خوابشو می بینن که تو یه باغ پر گل با یه لباس سفید بوده و گفته من جام خوبه
2)
اصلا همون موقع که معلم اول ابتدایی مون اومد گفت: دستگاه فتوکپی خرابه
برگه از دفترتون بکنید... باید حساب کار این سیستم آموزشی دستم می اومد.
3) وقتی یه زن نظر شما رو می پرسه، در واقع نمی خواد نظرتون رو بدونه فقط می خواد نظر خودش رو با یه صدای مردونه هم بشنوه
4) فردا اگه بگن مرغ شده کیلویی 100 هزار تومن، جوک های بیشتری می سازیم و کاریکاتورهای بیشتری می کشیم، همین.
5) می گن هیچ عشقی تو دنیا مثل عشق اولی نیس
غلط کرده هر کی این حرفو زده! هر چی جلوتر می ری بهترش رو پیدا می کنی!
6) دیکتاتور اون بچه دو ساله است که 20 نفر مجبورند به خاطر او کارتون نگاه کنند!
7)
چی می شد اگر تو گوگل سرچ می کردی «نیمه گم شده من»؛ بعد گوگل عکساشو واست
می آورد!؟ این دانشمندا چه غلطی می کنن پس؟؟ دست بجونبونید دیگه پیر شدیم
بابا
8) مرد در حالی که داشت روزنامه می خواند رو به زنش کرد و گفت:
در روزنامه نوشته بررسی هایی که به عمل آمده نشان می دهد زن ها روزانه
30000 کلمه حرف می زنند در حالی که این میزان در مورد مردها فقط 15000 کلمه
است.
زن گفت: علتش این است که ما باید هر چیز را دوبار تکرار کنیم تا مردها بفهمند. مرد گفت: چی؟
9) اگر مریم، نازنین، عسل و رویا باهم بیرون بروند، همدیگر را مریم، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زد.
اگر بابک، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر و لاک پشت صدا خواهند زد. شنیدم که میگما!
10) دوست دارم با یکی بشینم صحبت کنم، بعدش نگم کاش بهش نمی گفتم
11) اگر ما نسل سوخته ایم، فرزندانمان پدر سوخته اند؟
12)
اینایی که با موبایل بهشون زنگ می زنی و یهو قطع می شه وسطش، بعد دوباره
زنگ می زنی می بینی اشغاله، می فهمی اونداره تو رو می گیره، بعد یه کم صبر
می کنی اون زنگ بزنه هیچ خبری نمی شه، می فهمی اون زنگ زده دیده اشغاله
فهمیده تو داری زنگ می زنی، صبر کرده تو زنگ بزنی ... بعد تو دوباره زنگ می
زنی می بینی اشغاله، می فهمی صبرش تموم شده و تصمیم گرفته خودش زنگ بزنه
... دوباره صبر می کنی و همینطوری این داستان ادامه داره.
خب لامصب می بینی که من زنگ زدم از اول! قطع شد صبر کن خودم می گیرم چرا رو اعصاب خودت و خودم رژه می ری؟
13) نانوایی ها بعد از هدفمند شدن:
سلام.
به سیستم گویای نانوایی شاطر اکبر خوش آمدید؛ جهت اطلاع از قیمت نان عدد
1، ثبت نام خرید نان به صورت قسطی عدد 2، طرح های تشویقی رنگی عدد 3 و شرکت
در قرعه کشی پنج نان رایگان در هفته عدد 4 را فشار دهید.
14) درد یعنی سرت به همون سنگی بخوره که به سینه می زدی
15) در مقابل دو گروه از آدم ها همیشه سکوت کردم: اونایی که بیش از حد معمول دوستشون دارم و اونایی که بیش از حد معمول بی شعور هستن
16)
می خوام بدونم شما هم مثل من بعد از عمری که می خواین کمدتونو مرتب کنین
اول با حوصله و عشق تک تک وسایلتونو با احترام ناز می کنین میارین بیرون
بعد آخرا که حوصلتون سر رفت وحشیانه همه رو فرو می کنین تو کمد آخرش می
بینین کمدتون بی نظم تر از اولش شده؟!
17) خوب یادمه که تا همین 5-4 سال پیش، داشتن سبیل و ابروهای اورجینال واسه دخترای دم بخت آپشن محسوب می شد!
18) ایرانی ها از قدیم با فناوری نانو آشنا بودند؛ نانوپنیر، نانوماست، نانوخرما
19) کی میگه آقایون احساسات ندارن؟ من خودمبارها و بارها دیدم احساس تشنگی کردن، شاید باورتون نشه ولی احساس گشنگی هم می کنن!
20) فقط اینجاست که مردم برای عبور از عرض یک خیابون یکطرفه باید دو طرفو نگاه کنن!
21)
جایی خوندم که هیچ وقت زنتون رو به خاطر عیب هایی که داره سرزنش نکنید چون
واسه همین عیب ها بوده که نتونسته نکبتی بهتر از شما رو پیدا کنه.
22) سال ها پس از گران شدن نان ... مادر به دختر: دختر لگد به بختت نزن! پسره نون خشکیه!
23) موافقید که تا شیش صبح بیدار موندن خیلی راحت تر از شیش صبح بیدار شدنه؟
24) افسر: خانم شما با سرعت غیرمجاز رانندگی می کردید
- خواهش می کنم بذارین برم، من معلم هستم الان کلاسم دیر می شه
افسر: معلم؟ یه عمر منتظر این روز بودم، حالا شروع کن هزار بار بنویس «من دیگه با سرعت غیرمجاز رانندگی نمی کنم!»
25) تو 15 سالگی: «ولم کنین»
تو 20 سالگی: «مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم»
تو 25 سالگی: «باید از این خونه بزنم بیرون»
تو 30 سالگی: «حق با شما بود»
تو 35 سالگی: «می خوام برم خونه پدر و مادرم»
تو 40 سالگی: «نمی خوام پدر و ماردم رو از دست بدم»
تو 70 سالگی: «من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن»
26) به یه نتیجه کلی رسیدم که بزرگترین پرورشگاه مار در سطح خاورمیانه، آستین بنده است
27) اگه می خواین از یه موزیک متنفر بشید، اون آهنگ رو بذارین آلارم از خواب بیدار شدنتون
28) می دونی اشکال زندگی واقعی چیه؟ اشکالش اینه که تو لحظات حساس موسیقی نداره!
29) به عمه ام گفتم نظرت چیه در مورد عمه بودنت؟ زل زد تو چشام و گفت: خیلی بی شعوری!
30)
تا حالا دقت کردین وقتی برمی گردیم خونه ومی خوایم اون چیزی رو که جا
گذاشتیم رو برداریم، با زانو و با زحمت زیاد می ریم تو خونه که فرش کثیف
نشه ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم؟
31) عکاس سر کلاس در آمده بود تا از بچه های کلاس عکس یادگاری بگیرد.معلم هم داشت همه بچه ها را تشویق می کرد که دور هم جمع شوند.
معلم
گفت: ببینید چقدر قشنگه که سال ها بعد وقتی همه تون بزرگ شدید به این عکس
نگاه کنید و بگویید: این احمده، الان دکتره یا اون مهرداده، الان وکیله،
یکی از بچه ها از ته کلاس گفت: این هم آقا معلمه، الان مرده!
32) بالاخره خواهی فهمید که:
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر «فقط یه شوخی بود» هست.
یک کم کنجکاوی پشت «همینطوری پرسیدم» هست.
قدری احساسات پشت «به من چه اصلا» هست.
مقداری خرد پشت «چه می دونم» هست.
و اندکی درد پشت «اشکالی نداره» هست.
33)
اونایی که به بالا رفتن نمره شون بعد از اعتراض به نمرات امید دارن مثل
همون هایی هستن که نصف شب می رن بالا پشت بوم و دنبال آرم پپسی می گردن!
34) یادش به خیر زمان مدرسه با بغل دستیمون که قهر می کردیم وسط میز یه خط می کشیدیم و می گفتیم: وسایلات از این خط اینورتر نیاد!
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:34 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ()
1) در زندگی هر دختری یک سوال هست که تا آخر عمر او را همراهی می کند... «حالا چی بپوشم؟»
2)
برادر زاده ام پنج سالشه، زنگ زده بهم می گه: عمو جون! گفتم جون عمو...
گفت: کی میخوای بیای خونه ما؟ گفتم: همین روزا میام عزیزم. چطور...؟ گفت:
اَه! گفتم: چیه عزیزم چرا ناراحتی؟! دوست نداری بیام؟! گفت: اگه اومدی یه
قولی بهم میدی؟ گفتم: بگو عزیزم حتما! گفت: قولِ قول؟! گفتم: آره فدات بشم
قول میدم. گفت: قول میدی اومدی خونه مون خرگوشی که تازه خریدم رو نخوری؟!
3) والا این روزا بپرسن ناهار چی خوردی جرات نداریم بگیم مرغ. یا میگن پولداره نقشه قتل می کشن یا میخوان مخ بزنن بریم خواستگاری!
4)
تو مترو یارو دست کرده تو جیبم، دستشو گرفتم میگم راحتی داداش؟ میگه ااا
جیبه تو بود؟ بابا بگو دیگه، یه ربه دارم میگردم، فکر کردم موبایلمو زدن،
نزدیک بود داد و بیداد کنم یه بی گناه دستگیر شه!
5) یادش بخیر بچه
بودیم تو ماشین خوابمون می برد هر چی صدامون می کردن خودمونو می زدیم به
نشنیدن که بابامون مجبور شه تا دم تختمون بغلمون کنه ببره. چه حالی میداد!
6) سه تا مرغ خریدم مجبور شدم گاوصندوق رو بچپونم تو فریزر!
7)
یکی تعریف می کرد، داییش بعد از 40 سال دانشجو شده بوده. جلسه اول تیریپ
کت و شلوار و کیف به دست رفته سر کلاس دانشگاه، همه دختر و پسرا توی کلاس
فکر کردن استاده! اینم پررو پررو کم نیاورده، یه ربعی صحبت کرده براشون و
آخرش گفته: عزیزان من استادتون نیستم، ولی قول بهم بدین چون سن و سالم از
همه تون بیشتره من مبصر باشم!
8) همیشه پدرها به پسرشون به عنوان یه فرصت دوباره نگاه می کنن. برای جبران کارایی که خودشون نتونستن بکنن
9) دوتا سوسیس تو مایکروفر بودن، یکیشون میگه وای اینجا چقدر گرمه... اون یکی میگه اسکل سوسیسا که حرف نمی زنن!
10) تصمیم گیری برای خاموش کردن لپ تاپ از مهمترین تصمیاتیه که آدمی در طول روز می گیره
11) از مخابرات عاجزانه خواهشمندم کلماتی مانند عجیجم
– عجقم – خوشمل- جیجلم – قوفونت – عچل – چی چار می تونی – جوجایی عسیسم –
قرفونت برم برنگردم رو فیلتر کنه و یک جامعه رو از مصیبت نجات بده
12) سال 1395 تو تاکسی راننده: آقا لطفا پول خورد بدین! ربع سکه! نیم سکه! ندارین؟ مسافر: شرمنده، من فقط طرح قدیم دارم. راننده: این تراول مال کی بود؟ آقا گوشه نداره! لطف کن عوضش کن این میلیونی رو کی داد؟! من که گفتم پول خرد ندارم! ...
13) بعضی دخترا آرایش رو از فتوشاپ رد کردن اینقدر پیشرفت کردن دارن می رسن به انیمیشن!
14)
به خواهرزاده ام که دوم دبستانه می گم: خوشحالیا، همش تعطیلی؟ میگه: برو
دایی واقعا تعطیلیا! اقتصاد کشور فلج شد رفت پی کارش، به من می گی خوشحالم؟
برو با اسباب بازیات بازی کن دایی!
15) تنها فایده ای که گرفتن مدرک مهندسی واسه آدم داره اینه که تو فوتبال با دوستا همه داد می زنن: مهندس پاس!
16) این مامان منم فیلمیه والا...! 10
بار از اتاقّ در باز با صدای بلند اسمشو صدا می کنم یعنی در این حد که
گلوم جر می خوره، ولی اون نمی شنوه، اما شبا که در اتاقم بسته ست رومم
چهارتا پتو انداختم و آروم دارم با گوشیم حرف می زنم، یهو میاد تو اتاق
میگه: نصفه شبی با کی داری حرف میزنی؟!
17) من راننده تاکسی بشم از اینا می شم که می گم: یه نفر حرکت! بعد که یارو نشست می گم: یه نفر دیگه حرکت...!
18)
تو دستشویی یکی از سرگرمیام اینه که مورچه ها رو غرق کنم، بعد طی یک
عملیات نجات حساب شده از غرق شدن نجاتشون می دم! هر چند، شانس با بعضی
هاشون یار نیست و در حین عملیات نجات، جان به جان آفرین تسلیم می کنن اما
اونایی که زنده می مونن با انگیزه بیشتری برمی گردن سر زندگی شون. اینجوری
بهشون انگیزه زندگی تزریق می کنم.
19) امروز نشسته بودیم سر میز داشتیم ناهار می خوردیم، واسم اس ام اس اومده نگاه می کنم می بینم بابامه! متن اس ام اس: بابا جون عزیزم اون خورشت رو بده بیاد سمت من! من همینجور هاج و واج موندم! می خنده و بازم بهم اس ام اس میده که: امروز همراه اول بهم 150 تا «مسیج» هدیه داده گفتم حروم نشه!
20) شما هم وقتی اس ام اس رو اشتباهی به یکی دیگه می فرستین سکته ناقص می کنین؟!
21) خدایا می شه ما رو امتحان کنی ببینی جنبه پولدار شدنو داریم یا نه؟
22) یادتونه چقدر حرص می خوردیم وقتی روز تعطیل رسمی با جمعه تداخل داشت؟
23) نه واقعا واسم سواله ها! می خوام بدونم من تو طول ترم حقیقتا چه غلطی می کردم؟
24) از قلبم پرسیدم: چه کنم وقتی دلم تنگ است و دستم کوتاه؟ جواب داد: من کارم خونرسانی به بدنه، از من شرو ور نپرس
25) داداشم وقتی سه سالش بود توی باغچمه مون پشکل کاشته بود گوسفند برداشت کنه!
26) اگه گفتین به بچه ای که شاد و شنگول داره بازی می کنه و میدوئه در زبان فارسی چی می گن؟ «ندو توله سگ، می خوری زمین!»
27) یکی از دوستام می گفت: فیلم عروسیمو برعکس که می بینم خیلی حال میده، زنم حلقشو درمیاره می ده بهم و می ره خونه باباش
28) طرف ماشین صفر گرفته توش که می شینی می بردت تو حال و هوای بازار مس گرا. تنها جاییشم که صدا نمی ده بوقشه!
29)
اگر کریستوف کلمب ازدواج کرده بود، ممکن بود هیچگاه قاره آمریکا را کشف
نکند، چون به جای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای
باید وقتش را به جواب دادن به همسرش در مورد سوالات زیر می گذراند: کجا
داری میری؟ با کی داری میری؟ واسه چی میری؟ چطوری میری؟ کشف؟ برای کشف چی
میری؟ چرا فقط تو میری؟ تا تو برگردی من چیکار کنم؟ می تونم منم باهات
بیام؟ راستشو بگو توی کشتی زن هم دارین؟ بده لیستو ببینم! حالا کِی برمی
گردی؟ واسم چی میاری؟ تو عمدا این برنامه رو بدون من ریختی، اینطور نیست؟!
جواب منو بده؟ منظورت از این نقشه چیه؟ نکنه می خوای با کسی دربری؟ چطور
ازت خبر داشته باشم؟ چه می دوم تا اونجا چه غلطی می کنی؟ راستی گفتی توی
کشتی زن هم دارین؟!
30) اگه به یه کچل بخندی بی برو برگرد کچل می شی ولی به یه میلیاردر قهقهه هم بزنی هیچ اتفاقی نمی افته
31) می گن زیر آبشار نیاگارا به فارسی نوشته شستن اتومبیل ممنوع!
32) همین ضرب المثل آشپز که دوتا شد آش یا شور می شه یا بی نمک برای درک پیشینه تاریخی ایرانیان در گند زدن به Team Work کافیه!
33)
یه موقعی توی مراسم عقد سکه هدیه می دادن، بعدشم نیمه سکه، بعد ربع سکه،
بعد این سکه های یک گرمی و نیم گرمی «پارسیان» و این چیزا اومد، عنقریب
روزی فرا می رسه که به عروس و داماد فقط بتونیم بگیم «آفرین!»
34) در آینده ای نه چندان دور «مرغ» هم مثل «سیمرغ» افسانه می شه
35) سه جور مرد وجود دارن که زن ها رو درک نمی کنن: جوون، میانسال، پیر!
36) مادرا هر وقت بمیرن، زوده...!
37) یه بار جوگیر شدم یه پیرمرد نابینا رو به زور از خیابون رد کردم دیدم یه چیزایی می گفتا شلوغ بود توجه نکردم. اون ور خیابون با عصا زد منو گفت احمق اونجا منتظر پسرم بودم!
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:33 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ()
1) اوج تغییر در نسل امروز رو تازه سی، چهل سال دیگه میشه درک کرد؛
وقتی که یک مشت مادر بزرگ دماغ عملی میخوان از گذشته شون برای نوه هاشون
قصه بگن.
2) آدما دو دسته اند:
اونایی که در جوابِ «پاشو بریم»
میگن کجا؟
و اونایی که میگن بریم.
3) استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمرمون داریم تروریست های القاعده برای عملیات انتحاری ندارن.
4)
ما وقتی می خواهیم از کسی تعریف کنیم: عجب نقاشیه نکبت ... چه دست فرمونی
داره توله سگ ... چقدر خوب می خونه بدمصب ... عجب گلی زد بی وجدان ... بی
شرف خیلی کارش درسته ... دوستت دارم وحشتناک ...! اما وقتی می خواهیم
فحش بدیم: برو شازده ... چی می گی مهندس ... آخه آدم حسابی ... چطوری آی
کیو؟ کجایی با مرام؟ باز گلواژه صادر فرمودی؟
5) یه زمانی مرد ایده آل دخترای هم سن و سال من واکی بایاشی بود!
6)
تا چند سال پیش وقتی تو خیابون راه می رفتی اگه یه خانوم مسن می دیدی
مجبور بودی 15، 20 تا کیسه میوه رو به رسم جوانمردی تا در خونش ببری. ولی
دیروز یکیشون من رو جلو عابربانک خفت کرد 40 تا قبض مال خودشون و در و
همسایشون و فامیلاشون رو داده به من با یه کارت اعتباری، گفت پسرم خیر
ببینی من سواد ندارم زحمت بکش اینارو پرداخت کن. ما هم که تو جوونمردی سری
تو سرا داریم!
7) این روزا آدم حوصله نمی کنه به خودش برسه اونوقت میگن آدم به آدم میرسه!
8)
یعنی جایزه هایی که مامانم برای WC رفتن به موقع خواهرزاده سه سالم در نظر
می گیره، فدراسیون ورزشی برای صعود تیم ملی به المپیک و جام جهانی در نظر
نمی گیرن.
9) ما رفته بودیم واسه نمره 11-10 داشتیم چونه می زدیم یکی هم اومده بود می گفت استاد 18 ما رو 20 بده! و ما سوت زنان از کادر خارج شدیم ... / و از کادر خارج شدیم ... / و از ...
10) روی شیشه دوغ نوشته: دوغِ گازدارِ کربناته تزریقی گرما ندیده و همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی ... آخه لامصب دوغه یا اورانیوم
11) تقلید کار میمونه ... میمون جزو حیوونه! مثلا اگه نمی گفتیم میمون جزو حیوونه فکر می کردن جزو حبوباته؟
12)
مامانم تعریف می کرد او زمان که تازه تلویزیون اومده بود، کل فک و فامیل
جمع می شدن برفک تلویزیون رو نگاه می کردن تا برنامه شروع بشه. بعدشم که
شروع می شد مجریه می گفت سلااااااام، مامانم و فامیلاش: سلااااااام!
13) اگر هشت تا یخچال فریزر ساید بای ساید هم تو خونه باشه، بازم از نظر مادر 90 درصد قبض برق مال کامپیوتره.
14) پشه نشسته بود اومدم بزنمش فرار کرد، حتما قیافه من یادش مونده شب بیچاره م می کنه.
15)
رئیس جمهور قبلی مصر اسمش مبارک بود. این یکی اسمش مرسی هستش. لابد اسمی
بعدی خیلی ممنون. اسم بعدی چرا زحمت کشیدی؟ حالا زحمت کشیدی، چرا ویلا
ندادی کنار دریا ندادی.
16) آدم مورچه بالدار می بینه یاد پژو «آردی» می افته. اگه بالداری چرا مورچه ای. اگه مورچه ای چرا بالداری؟
17) مامانم اومده میگه سرویس بهداشتی رو الان جرم گیری کردم و برقش انداختم، ببینم یه نفر رفته دستشویی قلم پاشو می شکنم!
18) هم عاشقتم، هم ازت متنفرم، میانگین که بگیری می بینی برام مهم نیستی.
19) یادتونه هر معلمی که میومد می گفت شما بدترین کلاسی بودین که تا حالا داشتم؟
20)
شمام هر وقت تو یه درس گند می زدین، تو خونه که نمرتون رو می پرسیدن
جوابتون این بود که «همه کم شدن، بالاترین نمره 15 بود، اصلا استاده با همه
لجه؟» بعدش از گفتنِ نمره تون طفره می رفتین؟ یا فقط من اینجوری ام؟!
21) هر چیز زمانی دارد/ نفسم که باشی/ دیر برسی/ من رفته ام
22)
استاد سر کلاس یکی یکی اسم بچه ها رو می خوند، رسید به اسم «بارانه» از
شاگردش پرسید حالا چرا اسمتو گذاشتن بارانه؟ دختر جواب داد آخه روز تولدم
بارون میومده. یه اهل دلی از ته کلاس گفت حالا خوبه او روز آفتاب نبوده.
23) یک مرد مجرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه. میره 2012 PES بازی می کنه.
24) هفت میلیارد نفر روی کره زمین زندگی می کنن، اونوقت تو می خوای اجازه بدی یک نفر روزت رو خراب کنه؟ واقعا؟
25) گاهی اوقات مجبورید بپذیرید که برخی آدم ها فقط می توانند در قلبتان باقی بمانند و نه در زندگی تان.
26) خیلی دوست دارم یکی بهم بگه «قدر این روزاتونو بدونید» بعد بزنم پس گردنش و بگم دقیقا کد.م روزا؟ نشون بده با دست!
27) میگن آدمای خوشگل و خوش تیپ دوتا خصوصیت دارن: 1- همه چی زود یادشون میره دومیش چی بود؟
28) یادتونه مدرسه که می رفتیم هر وقت نوار چسب کم می آوردیم از جلد دفتر یا کتابمون می کندیم.
29) این روزها انگار آدم ها، به دست هم پیر می شوند، نه به پای هم.
30) یکی از تفریحات کودکی من این بود که با تلفن خونه زنگ بزنم خونمون ببینم اشغاله یا نه!
31) بعضی ها به صورت خیلی شیک و مجلسی «گاو» تشریف دارند ولی ما مثل مردم هندوستان براشون احترام قائلیم!
32) اون دزدی که تو ماشین لباسشویی قایم می شه و هر دفعه یه لنگه از جورابای منو می دزده، بدونه واگذارش کردم به خدا
33) آخرش نفهمیدیم اینجایی که هستیم تقدیرمونه یا تقصیرمون
34) خیلی از آدما دوس دارن برن یه جزیره دور افتاده که بکر و متفاوت باشه. بعضی آدما می تونن همون جزیره دور افتاده باشن.
35) اوج واکنش ملت به گرانی: نفر اول: نون چه گرون شده ها!!! نفر دوم: آقا چی گرون نشده؟! پایان مکالمه
36) گلابی کیلو 11 تومن! از این به بعد کسی بهتون گفت گلابی باید احساس غرور کنید.
37)
پسرخاله: یه روز رفتم نونوایی، نونوا گفت هر کسی اومد بگو پشت سرت وانسه
نون نمی رسه. منم هر کی اومد گفتم بیا جلوی من واسا پشت سرم نون نمی رسه.
38) چرا کل هواپیما رو از جنس جعبه سیاه نمی سازن که بعد همش سالم بمونه؟!
39)
یه دسته هستن که عین کلاغ منتظرن تلفنت تموم بشه تا سریع بپرسن کی بود؟/
اینا قابل تحمل/ اما اون دسته ای که وسط مکالمه ات هی می پرسن کیه کیه رو
باید حلق آویز کرد!
40) قصه ها واسه بیدار کردن آدما نوشته شدن اما ما واسه خوابیدن ازشون استفاده می کنیم. نوشته های منبع دار
دادا
هوتی: یکی از خوبی های تنها زندگی کردن این است که آشپز قابلی شدم. الان
بلدم تن ماهی را با نان ساندویچی، نان بربری، نان لواش و نان تست درست کنم!
زن
قد بلند: زمستون که تموم می شه آدم به آرزوهایی فکر می کنه که برآورده
نشد. 365 روز امیدی که بر باد رفت؛ و آدمیزاد باید آنقدر قوی باشه که
آرزوهای جدید برای خودش دست و پا کنه، و از ته چاه های تاریک قطره های امید
رو جمع کنه. زندگی به غیر از این چی می تونه باشه؟
سحر وندی: همه
مون در مسیرهای تکراری روزانه مون عادت به دیدن خیلی ها داریم، در مکان های
مشخص، چهره های مشخص، نه حرفی و کلامی، نه حتی سلامی و علیکی اما اگر یک
روز یکیشون سر جای همیشگیشون نباشه، ناخودآگاه سر چرخونیم تا پیداش کنیم.
«او» هم هر روز سر جای مشخصی بود، من هر روز از کنارش می گذشتم، بدون حرفی و
کلامی، بدون سلامی و علیکی. امروز اما ندیدمش، یعنی دیدم ولی عکس هاش رو.
روی حدود 30 تا حجله با صدها متر پارچه سیاه، احساس کردم من هم عزادارم،
عزادار یک چهره مشخص سر یک جای مشخص که متعلق به قسمتی از من، یعنی مسیر هر
روزه منه.
هاله مودبیان: دنیا پر از مردان بی تربیت است با چشم های
دندان دار که پیاده روهای طولانی تنها را به کامت تلخ کنند. آی پاد در گوش
بهترین راه حل است وقتی لااقل فقط جنبیدن دهانشان را می بینی و در گوشت می
شنوی: shut up, just shut up shut up
سپنتا قاسمخانی: امروز صبح
متوجه شدم که تهران شهریست که اگر قرار باشد تو دیرتر به جایی برسی ... می
شود خلوت ترین و کوچک ترین شهر دنیا!
غار نشین: به زور داشتن دستمو
می کشیدن که برم وسطی بازی کنم، منم حس عروسی و رقص زورکی بهم دست داده بود
و هی می گفتم «آخه بلد نیستم!»
غارنشین: یه نیشخند به معنی «خاک بر
سرت که سر کلاسام نیومدی» زد و گفت «سوالا چطور بود؟» منم یه نیشخند به
معنی «اومدن و نیومدن کلاست فرقی نداره» زدم و گفتم «تعجب کردم اینقد آسون
بود.»
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:33 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ()
1) گرگه: خونه خاله کدوم وره؟ گوسفندا: از این وره ... از اون وره ... از این وره ... از او وره! خب این نشون میده که ما از همون اول تو کار اسکل کردن و خل بازی بودیم!
2)
مامانم امروز با چشمای اشک آلود اومده طرفم و می گه: پسرم تو رو به جوونیت
قسم، تو رو به روح پدر مرحومم قسم، تو رو به شیر خودم قسم، دیگه قاشق تو
این ظرفای تفلونِ من نزن!
3) سر صبح از خواب بیدار شدم میگم: سلام
بابای مهربونم. میگه: سلام گرگ بی طمع نیست. باز پول می خوای؟ پولاتو چه
کار می کنی؟ نکنه معتاد شدی؟ بدبخت ترک کن! بعد پنج دقیقه تیکه انداختن
میگه شوخی کردم می خواستم خواب از سرت بپره.
4) خواهرزادم کلاس اوله
تکلیفشون اینه از یک تا 90 بنویسن، حالا این خواهرزاده ما یه عدد می نویسه
دراز می کشه یه غلت می زنه یه عدد دیگه یه کارتون می بینه یکی دیگه گرسنه
می شه. می گم دایی اینجوری تا صبم تموم نمی شه می گه خسته ام می فهمی خسته!
5)
برای کاهش وزن ابتدا سر خود را به چپ و سپس به راست بچرخانید. این حرکت را
چند بار در موقع تعارف شیرینی، شکلات، تنقلات و غذاهای چرب و چیلی انجام
دهید. حتما لاغر می شوید!
6) آرامم ... مثل مزرعه ای که تمام محصولش را ملخ ها خورده اند دیگر نگران داس ها نیستم.
7)
دیروز مامانم صدام کرد گفت بیا با ماشین منو تا فلان جا برسون. گفتم حال
ندارم. برو از آژانس سر کوچه ماشین کرایه کن. اونم هیچی نگفت و رفت. الان
بهش می گم مامان گشنمه پاشو غذا درست کن. برگشته می گه حال ندارم برو سر
کوچه زیر آفتاب بشین فتوسنتز کن! مامان انتقامجو داریم.
8) اسمش دمپاییه ولی اصلا دمه پا نیس معمولا تو دورترین نقطه توالت پارک شده.
9) تنها مزیت ایرانسل به همراه اول اینکه شارژ می خری اون سیاهیش زودتر پاک می شه!
10) همیشه فکر می کردم این دکمه قرمزای روی میله اتوبوسو بزنی اتوبوس وایمیسه! خیلی دقت می کردم دستم بهشون نخوره.
11) شوهر کسی است که آشغالارو می ذاره دم در و چنان قیافه ای می گیره انگار همه خونه رو تمیز کرده!
12) وقایع زندگی: اگه خوش بگذره، اسمش خاطره ست، اگه پدرت در بیاد و دهنت صاف شه، تجربه ست.
13) یه ضرب المثل ایرانی هست که هیچی نمی گه، همینجوری زل می زنه تو چشمات!
14) آدم بعضی وقتا گیر یک کسایی می فته که حتی فکرش رو هم نمی کرد لازم باشه یه روز بیشتر از یه سلام علیک باهاشون داشته باشه.
15)
برای شناخت آدما نباید عجول بود. دیر یا زود خیلی قشنگ خودشونو نشونت می
دن. فقط باید صبور بود. یک ذره محبت لازمه که به راحتی خودشون رو نشون بدن!
16)
با توجه به نزدیک شدن قیمت نان به قیمت سکه، به زودی ربع نان، نیم نان،
تمام نان طرح قدیم (برشته)، تمام نان طرح جدید (دور خمیری) عرضه می گردد.
17) مهم نیست بقیه در مورد تو چی فکر می کنن، مهم اینه که اونقدر مهمی که در موردت فکر می کنن.
18) خونه، خونه نیست وقتی مامان نباشه.
19)
بابا کیه؟ اونیه که تا هست دیده نمی شه. ولی وقتی که می ره کمر آدم می
شکنه. اونجاس که آدم دنبال یه پشت، یه ستون از جنس غیرت، یه تکیه گاه و یه
عاشق و شیفته خونواده می گرده. ولی افسوس.
20) - آقا این نون ها چنده؟ - سه هزار تومن! - از اینا سایز medium هم دارید؟ - نه فقط xlarge! - باشه یه چند جا دیگه قیمت کنیم، مزاحمتون می شیم دوباره...!
21) جدیدا اسم خیانت شده یه اشتباه که باید ببخشی و فراموش کنی وگرنه محکوم می شی به کینه ای بودن!
22) کاشکی تابستونا، گشت بهداشت بنا می کردن هر کی بو می داد می گرفتن.
23) سخته برای کسی که آتش گرفته توضیح بدی که نباید بدود.
24)
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که پدر تنها قهرمان بود. عشق،
تنها در آغوش مادر خلاصه می شد. بالاترین نقطه زمین، شانه های پدر بود.
بدترین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند. تنها دردم، زانوهای زخمی ام
بودند. تنها چیزی که می شکست، اسباب بازی هایم بود و معنای خداحافظ، تا
فردا بود.
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:32 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ()
1) من نمی دونم این چه مرضیه که تا ساعت رند نشه آدم نمی تونه درس خوندنو شروع کنه.
2) روزی رو می بینم که داریم سنگ می خوریم یهو یک تیکه نون سنگک میره زیر دندونمون.
3) دیروز دو ساعت درس خوندم بیهوش شدم... می ترسم تو امتحانات برم تو کما!
4) فی الواقع من از سوسک نمی ترسم! مسئله اینجاست، سوسکی رو که صبح دیدم؛ ناپدید شده
5) سیب از درخت افتاد و نیوتن کشف شد!
6) دختران بی تقصیرند، این روزها آدم نمی بینند تا برایش حوا شوند.
7) تمام چیزهای خواستنی توی دنیا یا غیرقانونین، یا گرونن، یا چاق کنندن!
8) صرفاً برای اینکه بعد از خوابیدن من یکی چراغو خاموش کنه، هر آن ممکنه ازدواج کنم...!
9) قدرت بوگاتی 1001 اسب بخاره، قدرت پراید 63 الاغ بی بخار!
10) زیر دوش به کاشی های حموم خیره می شی، غذاتو سرد می خوری، ناهارها نصفه شب، صبح ها؛ شام! لباس هات یه جوریه انگار بهت نمیان ساعت ها به یه آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگو حفظ نمی شی! شب ها تا صبح بیداری و فکر می کنی... تنهایی از تو آدمی می سازه که دیگه شبیه آدم نیست...
11) چنگیز خان مغول و هیتلر دوتاشون با هم به اندازه پراید آدم نکشتن!
12) خواهرم اس ام اس داده «ش م خ د»
هر کاری کردم نتونستم بخونم. زنگ زدم می گم چی نوشتی؟ میگه واقعا متاسفم برات که نتونستی بخونیش، نوشتم: شام مهمونیم خونه داداش!
فکر کنم باید 37 واحد کلاس رمزنگاری و رمزگشایی واسه ادامه زندگی با خانواده ام پاس کنم
13) من توی هفت آسمون یه ستاره داشتم... راه شیری رو که می خواستن احداث کنن، افتاد تو طرح. هیچی دیگه! الان هم در خدمت شماییم!
14) اومدم تو مجلس ختم به فامیلمون تو پذیرایی کردن کمک کنم،
یارو دوتا خرما برداشته برگشته می گه:
یه فاتحه هم به حال زار خودت می خونم
15) یه گلدون می خری 100 هزار تومن، هر روز دمای هوای اطرافشو اندازه می گیری، به دقت بهش آب معدنی میدی، بعد دو هفته خراب می شه! اونوقت پیاز، تو سردترین و تاریکترین قسمت خونه درختچه می شه
16) یه تی شرت خریدم رفتم این چاپ فلکسی ها دادم روش بنویسن «از من نپرسید کِی درسم تموم می شه» تو مهمونی های خانوادگی می پوشم اعصابم خیلی آروم شده!
17) امروز یه احساس خیلی بدی بهم دست داد؛ ولی من بهش دست ندادم...! خلاصه تو جمع کلی ضایش کردم
18) بعضی از این پشه ها هم هستن، انگاری اگزوز زنبوری قورت دادن. موقع خواب صدای موتور سنگین میدن توی اتاق
19)
چرا اگه به کسی بگن جوجویِ من... پیشی من... و موشی و از این کلمه ها طرف
خوشش میاد... اما اگه بگن حیوون عصبی می شه؟! مگه جفتشون یکی نیستن؟
20) هنوز متروی استاد معین خیسه... بوی شمال میده... تو مترو هنوزم کلوچه می فروشن...
21)
دیشب داداشم تو خواب هذیون می گفت و جیغ می کشید... رفتم تو اتاق می بینم
بابام بالاسرشه. می گم خب بیدارش کن! می گه بذار کابوسشو ببینه، اینهمه پول
دی وی دی میده فیلم ترسناک می گیره بذار سه بعدیشم ببینه!
22) از
وقتی مدرکمو گرفتم مامانم در طول روز فقط یه بار مهندس صدام می کنه. اونم
شبا که بهم میگه مهندس بو گند خفمون کرد این آشغالارو بذار دم در.
23) الان یه کیبورد باز کردم دارم درستش می کنم. دخترم سه سالشه اومده کنارم ازم می پرسه: بابا این چیه؟ می گم: کیبورد. می گه: من نبردم! می گم: کیبورد! می گه: من نبردم
24) یه زمان ملت کارشون که با کامپیوتر تموم می شد روی کیبورد و مانیتور و کیس کاور می کشیدن! یعنی در حد رو مبلی پذیرایی! این روزا وقت نمی شه بدبختو خاموش کنیم خنک شه.
25)
به دادشم گفتم لپ تاپمو بده. دو متر کلا از هم فاصله داشتیم. دیدیم نه می
تونه پرت کنه نه می تونه سُر بده. آخرش گذاشتش روی یک پتو گفت بکِش از اون
ور!
شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 23:23 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ()
ما جوری می خندیم که نسل های قبلی درکش نمی کنند یا آنها به چیزهای دیگری
می خندند که ما نمی فهمیمش؟ شکاف بین نسل ها را تا به حال از این زاویه
دیده بودید؟