شبهای قدر که فرامیرسید، با مادر و پدرم به مسجد میرفتم، مادرم دوست
داشت همراهش باشم و سعی میکرد، مرا بیدار نگه دارد تا من بدانم و بفهمم
شبهایی در زندگی انسان هست که سرنوشت تمام شبهای دیگرش را رقم میزند.
کوچک بودم،
تازه خواندن و نوشتن را میآموختم، هنوز آن قدر تر و تازه بودم که وقتی پشت
بلندگوی مسجد جوشنکبیر میخواندند، نمیتوانستم به سرعت آنها بخوانم، اما
همچنان به مادرم تکیه میدادم و سرم را روی کتاب مفاتیحش خم و سعی
میکردم با بقیه همراهی کنم؛ بعد از30 -20 فراز بالاخره میفهمیدم باید یک
ذکر ثابت را بعد از هر فراز تکرار کنم: سُبحانک یا لا اِلهَ اِلّا أنت،
الغَوث الغَوث خَلِّصنا مِنَ النّار یا رَبِّ یادم میآید که هیچ وقت
نمیتوانستم تا آخر دعا بیدار بمانم، همانجا در شلوغی مسجد کنار مادرم
خوابم میبرد، چند بار هم با صدای دیگران بلند میشدم، در میانه این خواب
و بیداریها، هنگام قرآن سر گرفتن که میشد، مادرم یک قرآن کوچک به دستم
میداد و میگفت تو هم این قرآن را روی سرت نگهدار و هر چه ما میگوییم
بگو. نزدیکیهای سحر من و مادر و پدرم، راهی خانه میشدیم. خدا رحمت کند
پدرم را که میگفت: «فقط خدا میداند سال بعد در این شبها زندهایم یا
نه». راست میگفت فقط خدا میدانست که سالهای بعد او نخواهد بود.
20 روز از ماه
مبارک گذشت و حالا به شبهای قدر رسیدهایم، شبهایی که جاده آسمان به
زمین یکطرفه میشود تا فوج فوج ملک به زمین بیاید و طبق طبق دعا به آسمان
ببرد. شبهایی که دلمان میخواهد خلوص دعاهایمان دری از رمز و راز هستی را
بر دنیایمان بگشاید، آنقدری که خدا را پشت هر اتفاق ببینیم و اگر حکمتش
را هم نفهمیدیم چیزی از شکرمان به او کم نشود.
شبهای قدر و کودکان
اگر در این
شبها با سیل پرسشهای کودکان مواجه میشوید تعجب نکنید و خسته هم نشوید،
طبیعی است که روزهداری شما، برایش تعجب آور باشد و مسجد رفتنهایتان موجب
پرسشها شود.
اگر شما
خودتان تعریف قانعکنندهای برای خداوند و خلقت نداشته باشید احتمالا
توانایی پاسخگویی به پرسشهای کودک خود را هم نخواهید داشت. معمولا کودکان
در این شبها از شما خواهند پرسید که خدا کیست؟ کجاست؟ و چرا باید شب را
بیدار ماند؟ سعی کنید با توجه به هوش و استعداد و سن و سال آنها پاسخشان را
به گونهای دهید که نه غیرواقعی باشد و نه گیجکننده. احتمالا او به دنبال
یک خدای دیدنی است پس با مثالهای ملموس خدا را برایش توضیح دهید.
مثلا
میتوانید بگویید وقتی من و تو همدیگر را دوست داریم، دوست داشتن ما کجاست؟
آن را به من نشان بده! احتمالا میگوید دوست داشتن که دیدنی نیست، از روی
کارهای ما فهمیده میشود آنگاه میتوانید بگویید خدا را هم از روی
نشانههایش میبینیم و از روی چیزهایی که آفریده میتوان او را شناخت.
ماه رمضان و
شبهای قدر فرصت خوبی است که کودکان را با امور معنوی آشنا کنیم. اگر قرار
است در یک مراسم خاص احیا شرکت کنید تا جایی که امکانپذیر است فرزندانتان
را با خود همراه کنید، اما از آنها توقع نداشته باشید و درخواست هم نکنید
که همراه شما دعا و قرآن بخوانند، اجازه دهید به گونهای که دوست دارند
وقتشان را بگذرانند، میتوانید چند برگه و مداد رنگی به آنها بدهید تا
همانجا در کنارتان سرگرم شوند و اگر شرایط و محیط به شما اجازه میدهد از
آنها بخواهید بعضی از کارهای کوچک مثل تعارف کردن خرما یا قند را انجام
دهند. اگر خوابشان گرفت هم بگذارید همانجا کنار شما بخوابند، مهم این است
که در این شبها بچهها در کنار شما باشند و ببینند چه میکنید. اینجا
فرصتی است تا پرسشهای مهمی درباره خدا، خلقت و هستی در ذهنشان شکل بگیرد و
اگر این سرنخ را بگیرند و با کمک شما در راه درست هدایت شوند، آن وقت در
آینده فرزندانی خواهید داشت که برای زندگیشان تعریفی دینی و معنوی دارند.
شبهای قدر و کهنسالان
روزه
نگرفتنهای اجباری و مریضیهای تحمیلی به اندازه کافی دلگیر و دل نازکشان
کرده است، که برای رسیدن به این شبها لحظهشماری کنند تا بیآنکه مجبور
باشند به کسی توضیحی بدهند یک دل سیر گریه کنند؛ معمولا پدربزرگها و
مادربزرگها در این شبها غصهدار میشوند، چون فکر میکنند روزه نگرفتن،
آنها را از نعمتی بزرگ و معنوی محروم کرده است.
منع پزشکی
برای روزهداری و ممانعت فرزندان از این امر سبب میشود تا کهنسالان احساس
ضعف و ناتوانی کنند. مهمترین چیز آن است که برای آنها توضیح دهید، وظیفه
بندگان اطاعت فرمان حق است و این اطاعت گاهی به ما دستور روزه گرفتن میدهد
و گاهی دستور روزه نگرفتن. سعی کنید آنها را در این شبها تنها نگذارید و
اگر آمدن به مسجد یا مراسم احیای خارج از خانه، برایشان سخت است شما هم
همراه آنها پای تلویزیون شب زندهداری کنید.
به خاطر داشته باشید که این جنس عبادتها سبب تخلیه روانی و ایجاد نشاطی درونی در افراد میشود.
منبع:جام جم