هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

پنج نکته جالب در مورد خانم ها که آقایان دوست ندارند
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 20:16 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
پنج نکته جالب در مورد خانم ها که آقایان دوست ندارند

5 نکته در مورد خانم ها که آقایان دوست ندارندزن ها بدون اینکه متوجه باشند گاهی کارهایی را انجام می دهند که باعث فراری دادن مرد ها میشوند. این پنج مورد از موارد مهم برای این امر
به شمار می رود..

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی، زنان، مردان
:: برچسب‌ها: پنج نکته جالب در مورد خانم ها که آقایان دوست ندارن
این جملات راهرگز به همسرتان نگویید
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 19:14 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
دیگه منو دوست نداری مانند تیر زهرآگینی است که برای متقاعد کردن او با تقاضایی غیرمنطقی می گویید. یکی از مهم ترین جملاتی است که مجبورش می کنید تا ثابت کند حق با شماست.

عاشق بودن بسیار باشکوه است و علی رغم اینکه در یک رابطه عاشقانه ما به همدیگر احترام می گذاریم و حقوق بسیاری برای معشوقمان قائل هستیم..

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: این جملات راهرگز به همسرتان نگویید, همسر, همسرتان
فوت وفن رفع دلخوری بین همسران و زوج های عاشق
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 16:13 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
فوت وفن رفع دلخوری بین همسران و زوج های عاشق

در زندگی زناشویی دلخوری ها ، رنجش ها ، شکایت ها و مشاجره ها فراوان است . اگر چنین نباشد باید نگران بود . زیرا به یقین رابطه زوج به سردی گراییده و نسبت به هم بی اعتنا شده اند و دیگر هم را دوست ندارند که از یکدیگر نمی رنجند

در برخورد با همسران مختلف متوجه می شویم که گاهی زوج های عاشق نیز در برخورد با یکدیگر ، دچار رنجش می شوند ..

متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: فوت وفن رفع دلخوری بین همسران و زوج های عاشق, زوج های عاشق, عاشق
همسرتان به شما بی وفایی کرده
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 13:10 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
مـتـوجه مـی شوید که همسرتان خیانتکار و بی وفا است.
ایـن امر شما را واقعا ناراحت کرده و ضربه سختی به شمـا
وارد می سازد. تصـور می کردید که ازدواج سبب می شود
تا همسرتان دیگر هیچ گاه به خود اجازه بدعهدی و خیانت
ندهد، اما کارها مطابق میل شـما پیـش نـرفـت. هنوز هم
زمـانیـــکه یاد کارهایی که او انـجام داده است، می افتید،

احساس ناراحتی میکنید..


متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: زناشویی، تست و مطالب روانشناسی
:: برچسب‌ها: همسرتان به شما بی وفایی کرده, همسر
"تار" دریاچه ای در دل کوه های دماوند
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 11:8 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

موقعیت جغرافیایی منطقه ای که دریاچه "تار" در آن واقع شده به گونه ای است که گرداگرد آن را با فواصل متفاوت، کوههایی دربرگرفته که از سطح دریاچه بین 50 تا 500 متر ارتفاع دارد.وجود این ارتفاعات در کنار یکدیگر بدون آنکه دره ای آن را شکافته باشد موجب پیدایش گودالی شده است که دریاچه تار در آن تشکیل شده است. .


متن كامل در ادامه مطلب..


:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: ایرانگردی
:: برچسب‌ها: دریاچه تار, گردشگری
شاعران » عمران صلاحی »بهاریه
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:30 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

بهاریه

آفتاب آمد و بر پنجره ابر نشست
پر و بالش همه خیس
غنچه بیدار شد از خواب و دهن دره ی شیرینی کرد
و دم پنجره آمد ، گل شد
گل ، دم پنجره ، عطش را
پایین
آویخت
یک نفر پایین بود
 


شاعران » عمران صلاحی »در پیاده رو
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:30 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

در پیاده رو

زیر پایش ، بهار ، جان می داد گیسوانش
مثل گندم ، بلند و پر برکت
به نگاه گرسنه نان می داد
دامنش موج می زد و می ریخت
پیرمردی نشسته در راهش
هی سر خویش را تکان می داد :
- باغت آباد!
چشمهایش
راه میخانه را نشان می داد
و به دست من استکان می داد
 


شاعران » عمران صلاحی »آتش و عطش
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:29 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

آتش و عطش

ای درختان بلند!
این مسافر، خسته ست
و نگاهش را بر شاخه ی لرزان شما
مثل برگی بسته ست
سایه را مثل پتویی پاره
بر زمین پهن کنید
شهر در بستر تب سوخته است
در گلویم عطشی
آتش افروخته است
روی این کهنه پتو ، یاد کسی
می نشیند ، و به من
آب می نوشاند
 


شاعران » عمران صلاحی »حادثه
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:29 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

حادثه

نهاد زیر سرش صفحه ی حوادث را
و مثل حادثه ای روی آن دراز کشید


شاعران » عمران صلاحی »باران
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:29 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

باران

یک نفر آمد و بر پنجره ام گل مالید
من ولی منتظر بارانم


شاعران » عمران صلاحی »نیلوفری
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:28 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

نیلوفری

ماه
نیلوفر در دستش
پاورچین- پاورچین، می آید بالا
از پله
و اتاقم را آبی می سازد
عشق
پیراهن خوابش بر تن
پاورچین-پاورچین، می آید بالا
از پله
و مرا در بر می گیرد
 


شاعران » عمران صلاحی »درخت و شعله
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:28 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

درخت و شعله

درخت شعله کشید
حیاطمان تب کرد
نسیم با هیجانش، نفس نفس می زد
درخت، بار آورد
دو تا انار آورد
دو تا انار رسیده ، دو تا انار درشت
انار
به رنگ شرم درآمد
درخت، دختر شد


شاعران » عمران صلاحی »حرکت
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:27 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

حرکت

ابرها در حرکت
خانه ها ساکن
کاشکی
ابرها ساکن بودند
خانه ها در حرکت
بادها در حرکت
باغ ها ساکن
کاشکی
بادها ساکن بودند
باغ ها در حرکت
نوبتی هم باشد
نوبت خانه و باغ است که گشتی بزنند
 


شاعران » عمران صلاحی »تیله
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:27 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

تیله

با صدایش گنجشک
تیله ای می سازد
شیشه ای و رنگارنگ
تیله
قل می خورد و
می آید
مثل گردوی درشتی سر راهش
دل من
 


شاعران » عمران صلاحی »درخت
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:26 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

درخت

در کنج پیاده رو درختی
با دست دراز و قامت خم
می گفت به عابری شتابان :
- در راه خدا به من کمک کن


شاعران » عمران صلاحی »مستی و راستی
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:26 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

مستی و راستی

شاپورخان می گوید :
- وقتی که مست مستم
- تازه
یک آدم معمولی هستم


شاعران » عمران صلاحی »سنگ و آب
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:26 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

سنگ و آب

شده ام پرتاب
مثل سنگی که بلغزد بر آب
خطر غرق شدن
مثل یک دایره دور سر من می چرخد
می روم لغزان - لغزان ، تا دور
لب آب
وزغی می خندد
 


شاعران » عمران صلاحی »تور
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:25 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

تور

صبح سیم اندام
در کنار حوض
هر چه بر تن داشت ، دور انداخت
نغمه ی مرغان بازیگوش
باغ را در شوق و شور انداخت
دود و داد صد موتور ، ناگاه
روی صبح و نغمه تور انداخت


شاعران » عمران صلاحی »مهتاب نامه
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:25 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

مهتاب نامه

مهتاب
دامن به دست دارد و در دشت
می گردد و برنج می افشاند
مهتاب را که خوب ترین بانوست
آب غلیظ شالیزار
تا زانوست
مهتاب
دم پایی مرا پوشیده
رفته کنار ساحل
مهتاب
در قایقی نشسته و تورش را
انداخته در آب


شاعران » عمران صلاحی »قلیان
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:25 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

قلیان

پک به قلیان می زنم
شعر
غلغل می کند
روی قلیان
طبع من گل می کند


شاعران » عمران صلاحی »ماشین تحریر
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:24 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ماشین تحریر

انگشت های من
می بارند
و نام تو
می روید


شاعران » عمران صلاحی »نذر
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:24 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

نذر

باد آمد و روزنامه خوان شد
باران
می ریخت به صفحه ی حوادث
ناگاه کلاغها رسیدند
با تکه ی شب به زیر منقار
از نور ستاره ها گرفتیم
وز صخره و کوه و سنگ بالا رفتیم
پیراهن و کفش من کتانی
و آن هر دو پر از تب جوانی
سنجاقک صد صدا
بر آب نشسته بود
شب
با آب
می رفت به ریشه ی درختان
رفتیم به قهوه خانه شب
ما خسته و چای ، تازه دم بود
تاریکی و ترس ، پشت دیوار
ناگاه
یک نور درشت
آن نور ،پناهگاه ما بود
آمد پدرم به خوابم آن شب
انداخت به روی من پتو را
خورشید
برخاست
شب را
آهسته تکاند از لبانش
خورشید
با مجمعه ی طلایی خود
می ریخت به روی کوه
آتش
آنجا ته دره
سنگی خزه پوش دیده می شد
آب از خزه می چکید
نم
نم
من قمقمه ام چه عشق می کرد
ناگاه کلاغ ها
چادر به سر آمدند از دور
پهلوی امامزاده بودیم
من شمع گرفته نذر کردم
قاطرچی پیر ، قاطرش را
آنجا لب حوض ، نعل می کرد


شاعران » عمران صلاحی »در یک هوای سرد
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:24 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

در یک هوای سرد

در یک هوای سرد ِ پس از باران
مردی رمیده بخت
با سرفه های سخت
دیدم که پهن می کرد
عریانی خودش را
روی طناب رخت


شاعران » عمران صلاحی »بهشت
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:23 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

بهشت

آدم به جرم خوردن گندم
با حوا
شد رانده از بهشت
اما چه غم
حوا خودش بهشت است


شاعران » عمران صلاحی »فریاد
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:23 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

فریاد

فریاد نمی زنم
نزدیک تر می آیم
تا صدایم را بشنوی
 


شاعران » عمران صلاحی »در دوردست
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:22 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

در دوردست

در دوردست
همهمه ی قورباغه هاست
شب
در میان چشم نگهبان زاغه هاست
این آسمان روشن مهتابی
این پرنیان آبی
افتاده روی سینه ی عریان کوهها
می لغزد و نمی افتد
باد حریص تشنه
دزدانه
همراه بوی سنجد
می آید
ای دیده بان برج مراقب، نگاه کن !


شاعران » عمران صلاحی »عکس یادگاری
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:22 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

عکس یادگاری

بر صندلی نشستم
و تکمه های باز ِ کتم را بستم
یک شاخه گل به دستم
عکسی به یادگار گرفتم
با تنهایی
در هایهوی آب و هیاهوی بچه ها


شاعران » عمران صلاحی »خوشبختی
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:22 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

خوشبختی

فریاد می زند کودک
با دسته ای بلیت به دستش
از راه می رسد مردی
می گوید :
- آه ای درخت خوشبختی!
برگی به من بده
 


شاعران » عمران صلاحی »فروش
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:21 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

فروش

صُب زود
وقتی که باد
تو کوچه صداش میاد
می رم و فوری درو وا می کنم
داد میزنم :
- آی نسیم سحری !
یه دل پاره دارم
چن می خری ؟
 


شاعران » عمران صلاحی »جدول
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:20 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

جدول

یک نفر در میان آتش و دود
جدول روزنامه حل می کرد