لالایی
لالا ... لای لای ... گل پونه
بابات رفته نگیر بونه
ستاره های می گن فردا
با یه خورشید می آد خونه
از تاریکی نمی ترسید
تو شب رفته پی خورشید
برامون داره می آره
یه کوله بار نور امید
ببین از تیرگی شب
چه خورشیدی زده جوونه
زیر خاکسترای سرد
چه آتیش ها که پنهونه
او مرغ حق رو شاخه ها
داره واسه تو می خونه
از اون روزن نظر بنداز
توی باغچه پر از خونه
ببین این لاله های ما
چه داغی تو دلاشونه
ولی با این همه روشون
چه خندون و چه گلگونه