هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » عمران صلاحی »در غربت
سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت 1:17 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

در غربت

سه استکان برنج
پنج استکان ِ پر
 آب
 قدری نمک
اول برنج را می شوییم
بعدا
 پنج استکان در آن ، آب
 بعدا نمک
 و بعد
 روی چراغ و جوش ملایم
امشب دوباره این شکم پیچ پیچ من
 دارد عزا به جای غذا
از بس که تخم مرغ شکستم ، دیگر
مرغان خانگی هم
با احتیاط می گذرند از کنار من
 گاهی ناهار و شام
 در کافه ای حقیر
و گاهی
در خانه ی رفیقی
 حس می کنم من اینجا
 در غربت
 درد گرسنگی را
 تی
 من می توانم امشب
 بنشینم و بگویم
شعری برای قحطی و فقر و گرسنگی
در " هند " یا " بیافرا "
مادر چه چیز خوبی ست !