سیاه و سپید
چگونه می توان در میان این
همه دو رنگی و چندد رنگی،
رنگی به سپیدی یافت
رنگ سیاه را ندید
آه.. بین سیاه و سپید چندین طیف رنگیست
چگونه می توان طیف ها را ندید
تو رفتن را زمزمه کردی و من جاودانه بودنت را لرزاندم
تو سعی را نشانه گرفتی و من قدرتت را لرزاندم
تو دل را بهانه گرفتی و من دل را به بازی گرفتم
و آخر... هیچ!
تو می روی
تو میروی و من می مانم
من می مانم که شاید روزی به سراغم آیی
آه از حماقتم
آه از حماقتم...