هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » علی فتح اللهی »سنگواره‌ی عشق
سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱ ساعت 2:21 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

سنگواره‌ی عشق

وقتی بهار
با سرانگشت بارانی خویش
تار عنکبوت قلب مرا می‌نواخت
تو در کنار پنجره بودی
از نغمه‌ی غم‌انگیز این چنگ شکسته
به گریه افتادی
نغمه‌ای که می‌خواند
«آنچه بر قلب من
گرد کرده می‌بینی
ابر خاکستری نیست
که بر عشق بی‌دریغ تو اشک بارد
آنچه بر دل من تنیده می‌بینی
تار عنکبوتی است
که تو را به چسبناکی لزج لحظه‌ها
محصور می‌کند»
ساعتی بعد که رفته بودی
آینه از من پرسید
«به عنکبوت‌های مغز خود بیاندیش
شده هیچ با چشم‌هایت
اشک‌های باران بباری
و تارهایی که بافیده‌اند را
به سرمانی تیز آب‌ها بشویی؟»
و من وقیحانه فریاد کشیدم «هرگز»
«هرگز»
سنگواره‌ی عشق تو کامل شده بود