دشمن خویش
زمستان رو به اتمام است اما
کفتر بیقید برفی
تگرگی نمنمی باران تندی
در سیاهی مردم بیمار چشمم
آشیانسازی نکرده است
...
و اینک این اشک دلانگیز غبارانروب
کوچ لک لکهای بیباک از کبود آسمان
روی سرخ گونههای چه میخواهند؟
در بیابانی چنین بیتاب
من از خود
در فصل بارانهای بیپایان
میهراسم