هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » کارو »سکوت
جمعه ۱۲ آبان ۱۳۹۱ ساعت 16:16 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

سکوت

گفتم که سکوت ... ! از چه رو لالی و کور ؟
 فریاد بکش ،‌که زندگی رفت به گور
 گفتا که خموش ! تا که زندانی زور
 بهتر شنود ، ندای تاریخ ز دور
 بستم ز سخن لب ، و فرا دادم گوش
 دیدم که ز بیکران ،‌دردی خاموش
 فریاد زمان ،‌رمیده در قلب سروش
کای ژنده بتن ،‌ مردن کاشانه به دوش
 بس بود هر آنچه زور بی مسلک پست
 در دامن این تیره شب مرده پرست
 با فقر سیاه.... طفل سرمایه ی مست
 قلب نفس بیکستان ، کشت ... شکست
 دل زنده کنید تا بمیرد نکام
 این نظم سیاه و ... فقر در ظلمت شام
 برسر نکشد ، خزیده از بام به بام
 خون دل پا برهنگان ، جام به جام
نابود کنید . یأس را در دل خویش
 کاین ظلمت دردگستر ، زار پریش
 محکوم به مرگ جاودانی است ... بلی
شب خاک بسر زند ، چو روز اید پیش