شخصي كه با آداب معاشرت
آشنايي ندارد، حتي اگر انسان خوشقلب و نيكوكاري هم باشد، در جامعه عملكرد
مناسبي از خود نشان نميدهد و در روابط خود دچار مشكل ميشود. در اين
نوشتار به چند موقعيت دستپاچهكننده و آداب معاشرت لازم براي مواجهه با
آنها اشاره ميشود.
نظر دادن درباره نتيجه كار يك دوست
تصور كنيد دوستتان ماهها تلاش كرده يك رمان
اجتماعي بنويسد و حالا از شما خواسته پيشنويس او را بخوانيد و نظرتان را
بگوييد. بهخاطر بسپاريد اگر دوست واقعي او هستيد بايد به پيشرفت او كمك
كنيد. پس تعريف و تمجيدهاي كليشهاي و دروغين را كنار بگذاريد و خيلي
دوستانه و مودبانه نظر واقعيتان را اعلام كنيد. براي اين منظور ابتدا به
بخش مورد علاقهتان يا نكات مثبت كار او اشاره كنيد. سپس با فروتني در مورد
عيب كارش بگوييد، مثلا بگوييد در فصل دوم شخصيتهاي داستان، كارهاي
غيرمعمول و ناپختهاي انجام ميدهند كه من خواننده نتوانستم چندان آنها را
درك كنم، البته من با فنون حرفهاي نويسندگي آشنايي ندارم، اما فكر ميكنم
تحقيق و پرسوجو در مورد رفتارهاي اجتماعي مردم ما، موضوع اين فصل را
جذابتر كند.
نظر دادن درباره لباس يك دوست
گاهي پيش ميآيد دوستتان لباسي كه از نظر
شما واقعا زشت و مسخره است انتخاب كرده يا پوشيده و به مهماني آمده است و
حالا با شور و هيجان ميخواهد نظر شما را بداند. در چنين موقعيتي نگوييد:
«واي! چقدر در اين لباس زشت شدي!» در عوض ضمن اشاره به يكي از ويژگيهاي
ظاهري خوب دوستتان بگوييد لباسش از بهنظر رسيدن آن ويژگي جلوگيري ميكند.
مثلا بگوييد: «تو اصلا قد كوتاه نيستي، اما پيراهنت كمي تو را كوتاه قد
نشان ميدهد.»
ردكردن پيشنهاد ازدواج
شخصي كه اصلا از او خوشتان نميآيد ميخواهد
از شما خواستگاري كند. خيلي از دختر خانمها در چنين موقعيتي سريع و با
لحني خشن ميگويند نامزد دارند يا اصلا قصد ازدواج ندارند. پيشنهاد ما اين
است كه به جاي دروغ گفتن، از پيشنهاد او تشكر كنيد و مودبانه و با اعتماد
بهنفس بگوييد ازدواج قراردادي براي تمام عمر پيش روست و شما اين شخص را
شريك مناسبي براي خود نميدانيد.
خاتمه دادن به يك گفتوگوي خستهكننده
فرض كنيد به يك مهماني دعوت شدهايد و شخص
پرحرفي شما را در يك گفتوگوي بياساس و كسلكننده گير انداخته است، براي
خلاصشدن از اين وضع كمي دندان بر جگر بگذاريد و بعد از اينكه چند دقيقه
گذشت بگوييد از آشنايي او خوشبخت شديد و به سمت يكي ديگر از مهمانها برويد
يا هنگامي كه طرف در حال پرچانگي است، با او شروع به قدمزدن كنيد و كنار
شخص ديگري برويد و او را وارد بحث كنيد و خودتان به كار ديگري مشغول شويد.
پيدا كردن موضوع صحبت
بهطور خيلي غيرمنتظره
يكي از آشناهايتان با شما هممسير شده، سكوت سنگيني بين شما حكمفرماست و
نميدانيد در مورد چه موضوعي با او حرف بزنيد. ما پيشنهاد ميكنيم در چنين
موقعيتي وضع آبوهوا، اخبار مهم روز يا سوژه جالبي كه همان لحظه به
چشمتان خورده را موضوع صحبت خود كنيد و آرامآرام گفتوگو را شاخوبرگ
دهيد.
مثلا اگر در مورد هواي
باراني صحبت ميكنيد سپس ميتوانيد در مورد آنچه به روز باراني مربوط
ميشود از لباس و سرماخوردگي گرفته تا يك ليوان شيركاكائوي داغ و دماي
موتورخانه صحبت كنيد.
قطع كردن تماس يك بازارياب
گاهي تلفن خانه يا همراه شما زنگ ميخورد و
شخص ناشناسي بدون اينكه به شما مهلت صحبت كردن بدهد در مورد محصول يا
خدماتي تبليغ ميكند. شما هم خجالت ميكشيد به او بگوييد محصول را
نميخواهيد و نميتوانيد ميان جملات پيوسته او گوشي را قطع كنيد، اما مساله
اين است كه اين شخص جملات خود را از روي مهرباني و اعماق قلبش به شما
ارائه نميدهد و هرچه ميگويد را از روي نوشتهاي كه براي جذب مشتريها
حاضر شده ميخواند. نه شما او را ميشناسيد نه او و در ضمن او فهرستي طويل
از شماره تلفنها دارد كه بايد با تمام آنها تماس بگيرد. پس نه وقت خودتان
را بگيريد نه او و بعد از تشكر، تماس را قطع كنيد.
فراموش كردن نام شخص پيشرويتان
تصور كنيد در صفي منتظر هستيد و ناگهان شخصي
كه قديمها ميشناختهايد پيش رويتان سبز ميشود. شما هم نام او را
بهخاطر نميآوريد. در اين موقعيت نگوييد: «اسمت را يادم نيست» زيرا احتمال
اينكه دوباره او را ببينيد زياد نيست. با او گرم صحبت شويد و در پايان
برايش آرزوي موفقيت كنيد. اگر مايل بوديد به رابطهتان با او ادامه دهيد
ضمن گرفتن شماره تلفن، ايميل او را هم بگيريد. اشخاص معمولا آدرسي به اسم و
فاميل خودشان دارند. حتي ميتوانيد از او بخواهيد براي پيشگيري از اشتباه
نوشتن نام يا شمارهاش، خودش اسم و شمارهاش را در تلفن همراه يا دفترچه
شما بنويسد.
اطمينان يافتن از بارداري يك آشنا
اگر به طور اتفاقي يكي از دوستان يا آشنايان
قديمي را ديديد و به نظرتان رسيد ظاهرش مثل خانمهاي باردار شده، زود از او
نپرسيد: «حاملهاي؟» بعضي از خانمها از اينكه ابتداي دوران بارداري
ناگهان اندامشان به كلي تغييرشكل ميدهد، رضايت ندارند. از طرفي گاهي طرف
مقابل فقط دچار اضافه وزن شده و اصلا باردار نيست و چنين پرسشي باعث
خجالتزدگي و احساس حقارت در او ميشود؛ بنابراين اگر حس كنجكاوي امانتان
را بريده ميتوانيد بپرسيد: «قصد نداري بچهدار شوي؟»
برخورد با يك فرد مجرد يا مطلقه
اگر فرد مقابلتان
مدتهاست مجرد مانده يا بتازگي متاركه كرده است، معمولا حس نوعدوستي شما
باعث ميشود حرفهايي بزنيد كه شايد او را برنجاند. براي پيشگيري از چنين
موقعيت ناخوشايندي يادتان باشد اين حرفها را به فرد مجرد يا مطلقه نزنيد: «
تو خيلي از اون سر بودي!»، «خدا رو شكر از شرش خلاص شدي!» و «چطور يه آدم
لايق مثل تو تا حالا مجرد مونده؟». اظهارنظر منفي در مورد كسي كه دوستتان
از او جدا شده شايد موافق شرايط او باشد، اما مطمئن باشيد دوستتان برداشت
ديگري هم از حرف شما خواهد كرد: آن هم اين كه شما هيچوقت انتخاب او را
قبول نداشتهايد و پيش روي او نقش بازي ميكردهايد. بعلاوه با اين
اظهارنظر عملا معيارهاي او را زير سوال ميبريد.
در ضمن يادآوري تجرد يك
شخص به او مانند يك آژير بد صدا در گوشش سوت ميكشد. چنين فردي مطمئنا خودش
دوست دارد يك همسر دلخواه داشته باشد، اما زندگي او را در شرايط مناسب
قرار نداده است. با اين حرف انگار به او ميگوييد: «تو مگر عيبي داري كه تا
حالا ازدواج نكردهاي؟» ميتوانيد خيلي ساده نظر او را درباره ازدواج
بپرسيد و بحث را تمام كنيد.
جبران سوءتفاهم ناشي از خجالت
خجالتكشيدن نشانه بارز اعتمادبهنفس نداشتن
است و اثر اين كمبود، زماني پررنگتر ميشود كه ديگران به جاي اينكه
بدانند شما خجالتي هستيد، تصور كنند خيلي مغرور و بدخلق هستيد. براي از بين
بردن اين تصور اشتباه ميتوانيد در جمع به جاي اخمكردن و نگاهنكردن به
ديگران، با مهرباني لبخند بزنيد، در سلامكردن و احوالپرسي پيشقدم شويد، به
جاي پاسخهاي كوتاه و سر بالا، با خوشرويي و طمأنينه حرف بزنيد و
بهخودتان بقبولانيد كه شما هم مانند تكتك اعضاي حاضر در جمع حق داريد
صحبت كنيد و عقايد خود را بگوييد، خوشحال شويد يا با موضوعي مخالفت كنيد.