دين ما هميشه ازدواج را مقدم بر
تجرد دانسته و به صراحت دستور ميدهد كه افراد مجرد را به تشكيل خانواده
واداريد و در اين امر به جوانان كمك كنيد.جامعهشناسان شش كاركرد اساسي
تشكيل خانواده را توليد مثل، تامين پايگاه اجتماعي، تنظيم رفتار جنسي،
حمايت، همراهي و جامعهپذيري عنوان كردهاند. از ديدگاه آموزههاي ديني
خانواده سنگ بناي جامعه است كه فرد را به جامعه و نسلها را به يكديگر
مرتبط ميسازد و گروههاي اجتماعي گوناگون را پديد ميآورد.
در جامعه كنوني ما
افزايش تجرد جوانان را اغلب مشكلات اقتصادي، بالا رفتن سطح تحصيلات و
توقعات، ناهمگوني فرهنگها و... ميدانند، اما آيا تا به حال به نقش والدين
در ترغيب فرزندان به ازدواج فكر كردهايد؟ تشويق به ازدواج، دادن كمكهاي
مالي، راهنمايي، دلگرمي و... از جمله مواردي است كه والدين با ايفاي مناسب
اين نقشها ميتوانند آجرهاي زندگي فرزندان را تا به آخر درست و منظم روي
هم بچينند. اما آيا ميدانيد همانقدر كه والدين ميتوانند مشوق فرزندان در
امر ازدواج باشند به همان ميزان هم ميتوانند آنان را از انجام اين امر
خطير دلسرد كرده يا موجب نارضايتي آنها از زندگي شوند؟
به فرزندتان فرصت انتخاب بدهيد
برخي والدين بر اين
باورند كه فرزند دختر يا پسر پس از رسيدن به سن بلوغ، آمادگي لازم براي
ازدواج و تشكيل خانواده را دارد. بنابراين پس از اخذ مدرك ديپلم يا حتي در
سنين پايينتر شخصا اقدام به همسريابي براي فرزند پسر كرده و آمادگي دختر
را به تشكيل خانواده اعلام ميكنند. در واقع آنان به نوعي نسبت به آينده
فرزند احساس مالكيت ميكنند و به جاي او فكر كرده و تصميم ميگيرند.
به گزارش جامجم،
حجتالاسلام والمسلمين نصير عابديني كارشناس ارشد روانشناسي در اين زمينه
ميگويد: پدر و مادر نبايد اينگونه فكر كنند كه چون فرزند را به دنيا
آورده و در اين راه زحمت كشيدهاند مالك او هستند. پدر و مادر نقش يك
راهنما و كمكدهنده را دارند. اين روانشناس ادامه ميدهد، در زمان گذشته
به دليل آنكه محركهاي بيروني كمتر بوده است، اگر پدر و مادر براي ازدواج
فرزند تصميمي زودهنگام ميگرفتند، احتمال موفقيت فرزندان در زندگي مشترك
بيشتر بوده است. اما در جامعه امروز ما به دليل محركهاي خارجي توقعات هر
دو جنس براي همسرگزيني بالا رفته است. در اين دوره اگر پسري در سن 18 يا 20
سالگي ازدواج كند، پس از چندي در محيط كار يا در ميان آشنايان با ديدن
دختراني با موقعيتهاي ظاهري، شغلي، تحصيلي و اجتماعي بالاتر به اين فكر
ميكند كه چرا زود ازدواج كرده و چرا در انتخاب همسر از جانب خود قدرت
انتخابي نداشته است.
عابديني با اشاره به
اينكه برخي جوانان از نظر فكري و اجتماعي دير به بلوغ ميرسند، ميافزايد:
اكثر افرادي كه قبل از رسيدن به بلوغ عقلي ازدواجي زودهنگام داشتهاند از
زندگي خود ناراضياند و اغلب در گفتوگو با همسالان، آنان را از ازدواج نهي
ميكنند.
به گفته اين روانشناس،
دختران به دليل آنكه شش سال زودتر از پسران به سن بلوغ ميرسند، درك از
پيرامون در آنان بيشتر است و در اصطلاح زودتر به پختگي لازم ميرسند. اين
جنس در صورت ازدواج زودهنگام با مراجعه به كلاسهاي آموزشي و مشاوران
خانواده ميتواند تا حدود زيادي خود را با شرايط يك زندگي مشترك تطبيق
دهد.
بچهها را به حال خود رها نكنيد
برخي والدين بر اين
عقيدهاند كه اگر در زندگي فرزندشان دخالت كنند، احتمال اينكه فرزند بعدها
مشكلات و كمبودهاي زندگي خود را از چشم آنها ببيند، زياد است. بنابراين
فرزند را در سن ازدواج آزاد ميگذارند تا خود تصميم گرفته و براي خود
همسريابي كند، اما به گفته نصير عابديني، اينكه پدر و مادر به جاي فرزند
تصميمگيري كنند يا آنكه فرزند را به حال خود رها كنند هر دو كاري نادرست
است.
او ميگويد: والدين در اين امر مهم بايد به فرزندان
كمك كنند و اگر نظرشان موافق يا مخالف است صادقانه و بدون غرضورزي اعلام
كنند، اما تصميم نهايي را به عهده فرزند بگذارند.
منبع:جام جم