همه بچههاي زير 6 ماه از
لمس و نوازش لذت ميبرند و ماساژ، آرامشبخشترين كاري است كه براي رشد
هيجاني آنها ميتوان انجام داد. ترسيدن بچهها از صداهاي ناگهاني و بلند هم
عموميت دارد. والديني كه فكر ميكنند شيرخوارشان از بگوومگو و مشاجرههاي
آنها دركي ندارد، اشتباه ميكنند. حس بينايي بچهها قوي است، آنها ناظر
تغيير لحن صداي شما هستند، حتي با توجه به هوش هر كودك، رشد هيجاني او
متفاوت خواهد بود و امكان دارد خشم و عصبيشدنش را با انقباض بخشي از بدنش
نشان دهد. او ميتواند حالتهاي شما اعم از آرامش يا استرس را حتي هنگامي
كه در حال نوازشش هستيد درك كند. حدود 4 ماهگي با لبخندهاي معنادارش به
هيجانهاي شما پاسخ ميدهد و براي نگاه مادر و صداي او بهطور اختصاصيتري
ذوق ميكند و آنچنان دست و پا ميزند كه تختش را تكان ميدهد. بچههايي كه
به رشد هيجاني سالم رسيده باشند اينگونهاند و لبخند اجتماعي آنها در پاسخ
به هيجانهاي ديگران علامت مناسبي است براي خانوادهها؛ اين بچهها درست
نقطه مقابل نوزادان مبتلا به اوتيسم هستند؛ بچههايي كه لبخند نميزنند،
علاقهاي به درآغوش گرفته شدن ندارند و حتي تماس چشمي برقرار نميكنند.
اواخر 6 ماهگي بچهها از غريبهها دوري ميكنند. چون به اين حد رشد ميرسند
كه چه كسي خودي و چه كسي غريبه است. شما به عنوان پدر و مادر مثبت بايد
اين مرحله رشدي او را بشناسيد و اجازه ندهيد غريبهها او را به زور در آغوش
بگيرند و ببوسند. دقت كنيد تا قبل از 8 ماهگي كودك بايد افراد آشناي
خانواده را از غريبهها تفكيك كند پس اگر قصد داريد او را پس از 6 ماه نزد
پرستار بگذاريد و سركار برگرديد، لازم است حتما آن پرستار را قبل از اين
دوره با كودك آشنا كنيد. به او كمك كنيد تا قبل از 8 ماه با مكان و افراد
آشنا خو بگيرد. بچهها با اينكه تا 6 ماه اول زندگي در حوزه بيان كلمات
پيشرفتي ندارند اما در حوزه درك كلام خيلي زودتر از آنچه تصور كنيد به
مهارت ميرسند. پس از همان 4 ماهگي كه قان و قون ميكند با او حرف بزنيد و
به حركاتش توجه كنيد. او بيتفاوت است يا در چشمانتان زل زده و گوش ميكند.
آيا درك كلام شما را با لبخند پاسخ ميدهد؟ اين روش نه تنها براي سلامت
شنوايي بلكه براي سنجش رشد هيجاني كودك مفيد است. مبادا گمان كنيد آشفتگي
شرايط خانه تا قبل از يكي، دو سالگي تغييري در روحيه او به وجود نميآورد،
اتفاقا ترس و واهمه يك كودك 8 ماهه از اتفاقهاي ناشناختهاي كه اطرافش
ميافتد مانند دعواكردن شما پاي تلفن، بدرفتاريتان با همسر يا ديگر
بچهها، آسيبي كه اين ناظربودن مدام به او ميزند در رفتار و گفتار
آيندهاش و مشكلات تربيتي
كه با او خواهيد داشت، موثر است. ادامه دارد...
چند هفته است ستون «آداب تربيت» درباره «والدگري مثبت» چاپ ميشود.
بيترديد تضارب آرا و تعامل انديشهها و عقايدمان به عنوان والديني که
دستاندرکار رشد و پرورش کودکان امروز هستيم، ميتواند براي هر کدام ما
تجربههاي مفيد و کارآمدي به ارمغان آورد. ستون «آداب تربيت» مکاني است
براي پاسخگويي پرسشها و نظرهاي تربيتي شما والدين عزيز. از والدين
بزرگواري که با ارسال پيامک از مطالب «آداب تربيت» تشکر يا انتقاد کرده
بودند، قدرداني ميکنيم و از آنها ميخواهيم در صورت تمايل، به همراه
پرسشهايشان، عکسهاي کودکانشان را هم براي چاپ در «سلامت» بفرستند.
پاسخ «آداب تربيت» به پرسش شما
4608***0911: سلام، من مامان شنتياي 5/2 ساله هستم، اگر هنگام بازي،
بچههاي ديگر اسباب بازي پسرم را بگيرند، فقط گريه ميکند و اصلا
نميتواند از خودش دفاع کند. براي خواستن هر چيزي گريه ميکند. واقعا
نميدانم چه کنم؟ با او صحبت و حتي دعوايش کردهام ولي بيفايده است. لطفا
راهنماييام کنيد. ممنونم.
اي كاش وقتي پرسشي را مطرح ميكنيد با جزييات بيشتر برايم بنويسيد چه روي
داده است تا بتوانم با اشراف بيشتري بر مشكل ياريتان كنم. در مورد پسر شما
اين سوالات به ذهنم ميرسد كه آيا بچههايي كه همبازي او ميشوند از نظر
سني با او برابرند؟ از نظر جثه چطور؟ درك بچهها از ديگران بر مبناي ظاهر و
جثه آنهاست. اگر همبازي او از نظر سني كوچكتر اما درشتتر از او باشد در
برابرش احساس خطر و ناتواني ميكند و اين مهم است كه بدانيم شرايط همبازي
او كه كتكش زده چطور بوده. نكته مهم ديگر اينكه آيا پسرتان خوب حرف ميزند
يا نه؟ حرفهاي شما را به درستي درك ميكند يا نه؟ اگر او شما را ميفهمد
لازم است به او بياموزيد روي هيجاناتش اسم بگذارد؟ «تو ترسيدي مامان!
ميدونم الان ناراحتي و...» ارزيابي كودك شما در اين سن از موقعيتهايي كه
مثال زديد ناتواني است. او كوچك است و بايد تحت نظارت شما يا يك بزرگتر
قابلاعتماد بازي كند. شرايط رويارويي بچهها در پارك و مهماني قابل
پيشبيني نيست. شايد همبازي او كوچك و از نظر توانمندي همسنگ او باشد اما
امكان دارد برادر بزرگ يا خواهري داشته باشد كه كودك شما را ناخواسته آزار
دهد و بر حس ناتواني او بيفزايد.
سعي كنيد هيجانهاي او را شناسايي كنيد و برايش اسم بگذاريد و حتي يادش
بدهيد چطور آن را بر زبان بياورد. از حرفهاي كليشهاي و اشتباهي مانند تو
بزرگ شدهاي؛ مرد كه گريه نميكند و امثال اينها بپرهيزيد چون فقط حس
ناتواني او را تشديد ميكنيد و انتظار او را از خودش بالا ميبريد. او گمان
ميكند بايد خيلي توانمند باشد و نيست و اين ترس او را بيشتر ميكند. در
مورد گريهكردن پسرتان گفتهايد اما ننوشتهايد كي و چرا گريه ميكند. آيا
او ميترسد؟ از چه چيزي؟ ميتوانيد با آموزشهايي غيرمستقيم مانند بازي و
قصهگويي كمكش كنيد احساسات خود را بشناسد و ابراز كند. لازم نيست به
كودكتان بگوييد اگر تو را كتك زدند تو هم آنها را بزن، عجب بيعرضه هستي تو
هم هل بده و... بايد به او بياموزيد رفتار اين شخص اشتباه است و بايد
اعتراض كني و به او بگويي ديگر با تو بازي نخواهم كرد مگر اينكه رفتارت را
اصلاح كني. بايد به بچهها بياموزيد فرد خطاكار را طرد كنند و خودشان با هم
بازي كنند تا او بفهمد نتيجه آزار ديگران و آسيب به آنها تنهايي است. فعلا
براي اين كوچولوي شما آموزش بايد غيرمستقيم و در قالب داستان مطرح شود اما
به هر حال علاوه بر نظارت مستقيم، لازم است كمكش كنيد اعتراض خود را به
بزرگترها (والدين خود يا والدين كودك خاطي) بيان كند تا آنها با زورگويي
كودك مذكور برخورد كنند. به او بياموزيد پرخاشگري رفتار درستي نيست و به
اين معناست كه وارد حريم خصوصي مردم شده است. پس اينكه بخواهيد راه درست
پرخاشگري را به او بياموزيد از اساس غلط است. پرخاشگري مطرود است اما بيان
احساسات، حتي عصبانيت كنترلشده بسيار مقبول و ستودني است.
منبع:پرشین وی