نه بايدها...
مثل هميشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض ميخورم
عمري است
لبخندهاي لاغر خود را
در دل ذخيره ميكنم:
باشد براي روز مبادا!
اما، در صفحههاي تقويم
روزي به نام روز مبادا نيست
آن روز هرچه باشد
روزي شبيه ديروز ، روزي شبيه فردا
روزي درست مثل همين روزهاي ماست
اما كسي چه ميداند؟
شايد، امروز نيز روز مبادا باشد!
*
وقتي تو نيستي
نه هستهاي ما
چونانكه بايدند
نه بايدها...
هر روز بيتو، روز مباداست!