هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » هیوا مسیح »من پسر تمام مادران زمینم
شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ساعت 20:12 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

من پسر تمام مادران زمینم

اینه ی روبروی من از یاد نمی رود
کجای باید از تماشا برخیزم
و سایه ی دورترین درخت جهان را
به تهی خانه های تا دوردست آسمان بیاورم ؟
کجا باید از تماشا برخیزم ؟
چه قدر درخت ، در همیشه ی ایندشت ها تنهاست
 چه قدر راه ، مرا تا مردمان پرکنده برد
تقصیر جاده هاست
که مردمان پرکنده دورند
تقصیر چشمه هاست
که مردمان پرکنده دور می میرند
 مردمان آن سوی نمی دانم کی باران ریز
مردمان این سوی نمی دانم کی آفتاب در
مردمانی که چه قدر سکوت کردند و آنها فقط سکوت کردند
حالا به زیارت تنهاترین درخت جهان می روم
من به شیوه پدر
با گام های مقدس به راه افتادم
و حالا چه قدر نزدیک زیارتم
و حالا چه قدربه سایه ی تنهاترین درخت شهید می رسم
که سکوت مادران زمین را تاب آورده است
من به سکوت تمام مادرانی می روم
که جاده های بی آمدن
تا چشم های خیسشان رفته است
من پسر تمام مادران زمینم
که در تکرار راه
دورترین جاده ها را بیدار می کنم
و حالای چشم انتظاری مادران نقاب و باد در پیراهن
 کنار لمس جنوبی ترین لیموی تر
برای تمام آن سالها سکوت
 حرف جاده های نرفته را آورده ام
و حالا چه قدر دلم پر از گرفتن است
برای تمام سکوت مادران
که پشت پرچین روسری های پرگره مردند
چه قدر دلم پر است
اینه ی روبروی من از یاد می رود ؟
 دارم چه قدر افشا می شوم
سکوت مادران زمین
تقصیر نرفتن و تکرار اینه ای است
که روبروی من
اینه پر از حرف جاده های نرفته
اینه پر از تماشای جهان است
حالا که به شیوه پدر
به راه آفتاب در آمدم
تقصیر اینه هاست
که مردمان پرکنده دور می میرند