هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » خسرو نکونام »خاطره
شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ساعت 19:51 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

خاطره

یادمه اون روزه اول
که تو پیش من نشستی
آینه ی تنهاییم رو با
گرمای دلت شکستی
توی کوچه ی نگاهت
خونه ی دلت رو دیدم
با این که غریبه بودم
در و روی من نبستی
موهامو می کرد نوازش
نوک انگشت های دستت
خیره بود به دیده ی من
اون نگاه چشم مستت
یادمه بوسه ی داغی
که گذاشتی روی لب هام
چون ستاره ای درخشید
توی تاریکی شب هام
یادمه عطر تن تو
مثل عطر گل نسرین
طعم هر بوسه ی گرمت
شهد عشقی پاک و شیرین
یادمه به من می گفتی
که می خوای با من بمونی
شب و روز زمزمه ی عشق
توی گوش من بخونی
هنوزم به یادت هر شب
قطره قطره اشک می ریزم
می دونم یک روز دوباره
تو میای پیشم عزیزم