هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » خسرو نکونام »گلی ز خاک وطن
شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ساعت 19:50 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

گلی ز خاک وطن

اندر این کوچه ی تاریک دلم
روزنی هست که در آن
نقش تورا می بینم
نقش آن چشم سیاه
نقش مژگان بلند
نقش آن زلف کمند
ز کجا آمدی ای سرو بلند
که چنین محو تماشای توام
راز گویم به تو در خلوت خویش
در همان حال که در اوج تمنّای توام
من تورا می طلبم
هم چو یک بوته ی خاک
خفته بر پیکر سوزان کویر
هستی اش بسته به یک قطره ی آب
من تورا می طلبم هم چو یک جام تهی
مانده در حسرت یک جرعه شراب
ای پریچهره تو ای مونس جان
روز و شب نام تو آرَم به زبان
شمع هر محفلم امروز تویی
مرهم این دل پر سوز تویی
ای گل رسته ز خاک وطنم
مرغ سرگشته ی کوی تو منم