عشق خیالی
توسایه ای بیش نیستی در عمق افکار من
ولی من تو را احساس می کنم
در خیال خود،تو را لمس می کنم
هر ذرّه از وجود من
با تو ادغام می شود
آه
چه زیباست ساحل در خیال
چه زیباست جای پای تو
در کنار من
نسیمی خیالی و دل انگیز می وزد
و رقص گیسوانت
وای دل انگیز عشق خیالی را به یاد می آورم
من با تو
تو با من
هر دو با همیم
همه فقط در عالم خیال
می سوزم از تب عشق تو
چه زیباست وقتی به آغوش می کشم
تن گرم خیالی تو را
و می بوسم لبانت را
و در خیال خود تو را تمنّا می کنم
بر صخره ای نشسته ام
و از روزنه ی افق
تو را تماشا می کنم
اما فقط در عالم خیال...