گم کرده ره
الا ای دوستان گم کرده ام ره ،رهنما خواهم
در این تاریکی و ظلمت فقط نور خدا خواهم
ندارم اندر این دنیا به کس امید جز بر خود
شدم بیمار عشقش من ز درگاهش دوا خواهم
گنه کارم و خود آگاه زین کردار
فقیر بی نوا هستم ز دربارش نوا خواهم
من امشب آن قدر مستم وسرشارم
که در این دم دو صد جام دگر بر خود روا خواهم