هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » خسرو نکونام »غریب
شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ساعت 19:33 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

غریب 

من اینجا و دلم در جای دیگر
به گوشم آشنا آوای دیگر
همه رویای من آن خاک زیباست
که شاید بینمش فردای دیگر
در این غربت بجز درد غریبی
بجزجان کندن و مردم فریبی
ندیدم وای من جان بر لب آمد
در اینجا شمع را پروانه ای نیست
برای جغد هم ویرانه ای نیست
در اینجا گر بسوزی زآتش عشق
برای گریه کردن شانه ای نیست
در اینجا آب دریا رنگ دیگر
نوازد موج هم آهنگ دیگر
صدای مرغ دریا بس غریب است
نمای صخره هایش سنگ دیگر
در اینجا کی بودچشم سیاهی
که دل از سینه گیرد با نگاهی
کجا فرهاد گونه عاشقی زار
بکوبدسنگ بهر دیدن یار
در اینجا هر که باشی
به هر جمعی ترا بیگانه خوانند
و گر خواهی که باشی آنچه بودی
به صد طعنه ترا دیوانه خوانند