جریمه
سلام صبح
سلام اینه
سلام دروازه
سلام مرز جدایی
به گوشواره ی گیلاس
کنار زلفت سلام
بلوغ اشک ها
در اینه ، در خواب ، در استکان
از امتناع تو خشکید
و پلکان خیس ماند
از رد کفش های گل آلود
تو شیر مستی از بوی برگ ها
از آن که در اطراف چهره ات
دمیده پیچک وحشی
نشانه ی پاییز
و جشنواره ی باران
نثار مژگانت
جریمه ی فراموشی