هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » محمد علی سپانلو »زندگی میان کتاب ها
پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 13:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

زندگی میان کتاب ها

گناه را به گردن فاصله می اندازیم
 ولی بهار دشمن صبر است
 مگر نگفتی : برایم دروغ ننویس ! آن که بر زانوان تو به خواب می رود کتاب نیست
مگر ندانستی آن چه رابطه را گره کور می زند ، نه طول فاصله
کمبود حوصله خواهد بود ؟
اگر ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ باشد
 کتاب ها ، بر زانوان ما ، هنرهاشان را بیرون می ریزند
 ماتیلد از سرخ و سیاه
 میسیز بلوم از دوبلین
 بلورخانم از همسایه ها
 و یک کتاب که نامش را فقط من و تو می دانیم
 هنر ،‌نه از فراوانی ،‌از فقدان ها می رنجد
 بهار را ، با چشم باز ، در باغچه ی رؤیا می کنیم
 زنان دلفریب رمان ها ، لمیده بر زانویم ، لبخند می زنند به من
 ماتیلد در پاریس بهانه گیر شبیه تو بود
 میسیز بلوم در دوبلین تو مثل او حشری نیستی
بلور خانم در اهواز سفید و فربه بود
 تو برخلاف او گندم گونی
 کتاب شعر تو را نیز دوست دارم که روی زانو بگذارم
چه باک خواننده آن را نمی شناسد
 من و تو اسمش را می دانیم
 کافی نیست ؟