هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » محمد علی سپانلو »اشتباه برمی گردد
پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 13:37 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

اشتباه برمی گردد

 وقتی که چراغ های باران روشن شد
 بیگشانه شنید
 آواز عروج را : قدم های سبک
 از پله ی فرش پوش بالا آمد
 تا خانه ی میعاد ، ملاقات غروب
 با شمع
 شراب
 دود
 افسانه
 با قصه ی اتفاق های روزانه
 هر قصه قرا بود
 با نقطه ی بوسه ای به پایان برسد
بیرون ، شب در کرانه ها می لغزید
 میدان « آلزیا » تا کوی گلاسی یر
محمور چراغ های شان در باران
 در نور شبانه ، خواب می دیدند
زن ، غرق نوازش ، به چه می اندیشید ؟
 تا عشق آمد گذشته از یادش رفته
 در بین دو بوسه ، ناگهان مکثی کرد
 در بین دو آه
 ناگاه فراموشی آمد
 عشق از یادش رفت
 این کیست ؟ به هیچ کس نمی مانست
 این مرد کجایی است ؟ نمی دانست
 یک مرتبه ایستاد باران به همان هوس که می بارید
 بیگانه دوباره مثل خود می شد
 زن گفت که اشتباه برمی گردد