هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » ع.م. صالح »برف
چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۱ ساعت 13:54 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

"برف"

دلت شادان، لبت خندان، مثه برف
درین سرما و یخبندان، مثه برف
بیا اِی دل، بیا یک جا نشینیم
مثال مِی وَ سَرمستان، مثه برف
زمین و آسمان درهم سپید است
به مانند دل دندان، مثه برف
دلم همچون خزان پژمرده گشته
همی ریزد زمین رقصان مثه برف
چرا دنیا همه درد است و جنگ است؟
چرا گشته خمیده قامت شیران، مثه برف؟
کجا مانده وفا و مهر و نیکی
درین دنیای بی سامان مثه برف؟
شده ماتم سَرا دنیا، چه نالم؟
چه گویم با شما، مردان ِ نامردان؟ مثه برف
دلم گوید که اِی ساقی، کجا رفت
صفای سینه ی مردان، مثه برف؟
به یادت عابدم، یک جا نشینم
بسازم شعرکی بس سرد و بی پایان، مثه برف