هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » محمدرضا خاکبازنیا »گمشده
چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۱ ساعت 13:39 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

گمشده

در خانه دلت آشیانی گزیدم ویارم وفا نکرد.
با خاطرت شعری سرودم و مطلب ادا نگشت 
اشکم جویبار بهاری شد و شکوفه هایت نشکفت
در منظر چشمت چهره ای آفریدم و آن هم دوامی نیافت
در رواق منزل دلت شمعی شدم وآری !
که طوفان سینه تنگت به آن هم وفا نکرد
در انتهای سکوت شب با یاد تو گریستم و
افسوس که آن سیلی شد و جان از کفم نگرفت !
راز دلم با تو بگفتم و امید وصل یافتم
اما چه حاصل که تبسمت هم نشانی از وصا ل نداد
جانم به کف گرفتم و دور از دیار شدم
افسوس که ترک دیار هم در تو اثر نداشت
با کوله بار خستگی و با یک دنیا امید
بازگشتم و ولی دگر نشانی از تو نبود !!!
بـــا تــو همیشه سبز بودم و امید من پرواز
بی تـــو چگونه توانم راه بیابم در آفتاب ؟