هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » حمید حیدری »آب و آتش
چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۱ ساعت 3:39 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

آب و آتش

یخ سوخت و شعله خندید به آب
آب درمانده و غمگین شد
دل آتش منجمد و سرد!
گویی ز آه یخ آب شده این چنین شد
آب سلیس و روان بود، آتش چه؟
سلیط بود و گران
آب روان در چاله ای پر ز یخ افتاد
آتش به دنبال او
آتش زورمند بود و جفا می کرد،
آب مظلوم و ستمدیده می نمود
آتش به زور و به سختی وارد چاله شد
این بار آتش طعمه ی چاله شد، خفه شد
آب سر براورد هیچ زآتش ندید،
مانند اینکه ز اول همی نبود