سرودی برای او که بامداد بود:
(در ستایش شاملو)
از ناله ی درختان
از وسوسه ی توفان گون باد
و از غشغشه ی مسلسل
جستم نامت را؛
تنها دیوانه ای را یافتم
که دشنه در دل داشت
و دل در دیس،
در باران اشک می خندید
و با آهنگین ترین تجلی سکوت می رقصید،
در حالیکه زیر لب فریاد می زد:
((او تنها به بامداد رسید.))