زخم برهنه ی ساعت ها
زمان به هیأت پاییز
تاول شهر
سوز نقاشی ِ بادها
بزرگ راه های آینه
مجروح زخم برهنه ی ساعت هاست
ژرف تر از ظلماتی که می وزد
در شب های بیکرانه ی چشم ها و
شعله ها .
می خوانمت
از فراز برج های غنوده
ماه
با سفینه ای
پایین می آید و
گام می زند
به هیأت پاییز
در تاول زمان