هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » محمد معلم »شعر روان
شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۰ ساعت 2:5 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

شعر روان

شفق را نرم می ریزد به دریا آسمان چون می
در افتاده است با هم آتش و آب این زمان چون می
به خاک کشتگانت می فشانم تا به رقص آیند
که مستی زا شده است از عشق این خون روان چون می
گذشت عمر افزون کرده شور آتش دل را
کهن سالی کند خود بیشتر ما را جوان چون می
نماید خویش را از پرده ی مینا می گلگون
که عشق او بود در شیشه چشمم عیان چون می
معلم با غزل هم می توان آتش به دل ها زد
به رقص آرد دل افسرده را شعر روان چون می
تهران 1342