هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » حسام حسامیان »خَلوَتگهِ غمناکِ سبز
سه شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰ ساعت 17:45 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

خَلوَتگهِ غمناکِ سبز

توی این خَلوَتگهِ غمناکِ سبز
که با تو بودنُ یادم میاره
توی این گهواره ی دیروز ِ ما
دستِ من دستِ تو رو کم میاره

روی این صندلی ما نشسته بودیم، من و تو
تو به من ذل زده بودی، مَن ِ بی خَبَر به تو
تو ازم قول میگرفتی که همیشه بمونم
من همیشه عهد میبستم با دل ِ تنهای تو

توی این خَلوَتگهِ غمناکِ سبز
یه روزی با یه فرشته من میام
تا بگم کی هستم، از کجا میام
تا بگم از زندگی من چی میخوام

رفتن ِ تو باورم شُد تا که برگشتی دوباره
تویی که نجُستی جُز من توی شبهات یه ستاره
اما ایندفعه دل ِ من تو رو تنها جا میگذاره
آخرین مِصرَع ِ این شعر روز ِ اول ِ بهاره