هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » حسام اولاد دمشقیه »تا میستان
سه شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰ ساعت 16:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

 تا میستان

- جرعه جرعه تا میستان
در خلوت شبهای دراز
می نوشم از این جام شراب
می نوشم از این زهر و شرنگ
تا درد کبودی دل
آرام شود به یک بار

- جرعه جرعه تا میستان
تا وقت گشایش راز
می کنم ناله و فریاد
تا اشک شفقهایم
ریزند در این پیاله و جام

- جرعه جرعه تا میستان
تاول زده از راه دراز
پای کوبان، بر سر شعلۀ عشق
می زنم بر سر
می زنم بر در
نگویم سخنی کس را
نخواهم که زنند آبی

- جرعه جرعه تا میستان
گدازه ای از آتش عشق
می زنم بر دل
نکنم آهی، امّا
مرغکان می گریند
بلبلان می خوانند

- جرعه جرعه تا میستان
برگهای خروشان خزان
بغض شبهای پر از غم را
می شکنند...