هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » حسام اولاد دمشقیه »باران
سه شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰ ساعت 16:52 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

باران

دلم می خواهد از باران بپرسم
چرا می ریزد اشک از آسمانها ؟
که بهر رویش گلهای رنگین
به پای گل زند آه دلش را

به صد قطره برای زندگانی
به تنگ آرد دل مهرآفرینش
چو یک لاله بروبد در بهاران
بغرّد در گلوی پر حزینش

صدا ناید به گوش دلبرانش
در آن مدت که بلبل می سراید
که چون شد لحظه ای گویای قحطی
بگو از آسمان باران بیاید !

منم چون آسمان بارانی هستم
بگو سرو دلم تا کی ببارم ؟
اگر شبنم بیافتد روی ماهت
بدان در چشم خود باران ندارم !

چرا با من نداری روی صحبت
صدایم در گلو پنهان نگشته
من از آن آسمان گفتم که هستم
وصال عاشقان آسان نگشته !