طاقت بيار اي دل من گرچه نمونده طاقتي
صبر و تحملت كجاست؟ چرا پر از شكايتي؟
اي دل نميذارم كه باز، بشكني توي لحظههام
ابر غمو هديه بدي، به بخت سنگين چشام
امون بده فقط يه بار، منم رفيق گريههات
آتيش بزن به عشقشو، بذار بسوزه با صدات
با تنهائيت بازم بساز، نمك به زخم خود نپاش
يه روز ميآد كه بشنوي بگن پشيمونه چشاش
بشكن حصار حصرتو، عمق وجود و تازه كن
ريشه نفرتو بكن، از نو شروع تازه كن.