راهروی مهر
دور می شوم در راهروی مهرت
اینچنین که با کذبگویی نگاهم را لرزاندی
درِ خانهء مهرم گشوده بودی
و اینچنین ناگاه به من سنگ زدی
ببین چگونه مرا از خود رانده ای
دور میشوم در راهروی مهرت
اینچنین که بی تفاوت ادامه میدهی
اینچنین که بی تفاوت ادامه میدهم
که هستم در کنارت
اما نیستم
دور میشوم در راهروی مهرت
اینچنین که مشغول دیگران بوده ای
و مشغول دیگران میکنم خود را
و نگاهی سرد به تو هدیه می دهم...
پاداش زحمات بی کرانت!
و دور میشوم در راهروی مهرت.