هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

بيا تا قدر يكديگر بدانيم
چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 10:30 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ارتباط موثر با ديگران، مهارتي است كه انسان را در موقعيت ممتاز و بهتري قرار مي‌دهد و دستيابي به موفقيت و خوشبختي را آسان‌تر مي‌سازد. با آموختن نحوه درست برقراري ارتباط مي‌توانيم كاري كنيم كه ديگران هماهنگ با آرزوهاي ما فكر و عمل كنند و با استفاده از انديشه و احساس، نوعي رضايتمندي در خود و ديگران به وجود آوريم. اين مساله در مورد ارتباط 2 نفر به عنوان زوج نيز صدق مي‌كند. زوجين با يادگيري ارتباط موثر مي‌توانند رابطه‌شان را بهتر درك كرده و آ‌ن را محكم كنند. همچنين آنان اين توانايي را به دست مي‌آورند كه بتوانند تعارضات خود را به حداقل رسانند، خشم خود را كنترل كرده، ارزش‌ها و خواسته‌هايشان را بهتر بيان كرده و در نهايت از بودن با يكديگر بيشتر لذت ببرند.

تفاوت‌ها را از ياد نبريد

دانشمندان معتقدند ارتباط ميان زنان و مردان،‌ اساسا ارتباطي ميان‌فرهنگي است و گاهي به اندازه گفت‌وگوي ميان 2 نفر از 2 كشور مختلف پيچيده‌تر است. از آنجا كه زنان و مردان از 2 دنياي جدا و متمايز به يكديگر مي‌نگرند، عدم شناخت از تفاوت‌هاي آنان باعث مي‌شود كه در نهايت هر دو جنس نتوانند يكديگر را درك كنند. از جمله تفاوت‌هاي ميان مردان و زنان، چگونگي استفاده آنان از زبان است. هر دو جنس از زبان براي اغراض و اهداف متفاوتي استفاده مي‌كنند. مردها از ارتباط كلامي براي گزارش‌دادن، رقابت‌كردن، جلب توجه و حفظ موقعيت خود در سلسله مراتب اجتماعي استفاده مي‌كنند، آنان بيشتر از مكالمه به عنوان شيوه‌اي براي رقابت‌كردن استفاده مي‌كنند، شايد به اين منظور كه بتوانند تسلط خود را در رابطه نشان بدهند.

اما زنان از كلام و گفتار براي جلب توافق، حفظ روابط و انعكاس حس اجتماعي بودن بهره مي‌برند. آنان تمايل دارند از مكالمه به عنوان روشي براي رفاقت و پيوندجويي استفاده كنند. زنان از رفتارهاي گوش دادن مانند تماس چشم، سر تكان دادن مكرر، تمركزكردن و پرسيدن سوال‌هاي مرتبط بخوبي استفاده مي‌كنند، اما مردان تمركز كمي روي گوش‌دادن دارند و بيشتر به دنبال جواب هستند. آنان در مقايسه با زنان بيشتر صحبت گوينده را قطع مي‌كنند و اغلب زماني كه گوينده صحبت مي‌كند به جاي گوش‌دادن مشغول فعاليت ديگري هستند.

دنياي‌زنان، دنياي رقـــابـــت نيست و مكالمه‌ها براي آنان مذاكراتي هستند براي جلب تاييد و حمايت ديگران و همين‌طور رسيدن به اتفاق‌نظر. زن‌ها رغبت زيادي براي انجام درخواست‌هاي ديگران دارند، از طرف ديگر مردان مقاومت زيادي در برابر درخواست‌هاي آمرانه ديگران، بويژه زنها دارند. توجه به اين نكته بسيار مهم است كه مغز به عنوان اندام اصلي احساسي و اداره‌كننده حيات در زنان و مردان از ساختاري متفاوت برخوردار است.

در سال‌هاي اخير طي بررسي‌ها و آزمايش‌هاي به عمل آمده مشخص شده است كه ميان مغز زن و مرد تفاوت‌هاي زيادي از لحاظ كاربردي و شكل و حجم آن وجود دارد. مغز زنان و مردان اطلاعات را به شيوه‌اي متفاوت پردازش مي‌كند كه نتيجه اين تفاوت در پردازش، تفاوت در تصورات و ادراك‌ها، اولويت‌ها و رفتارهاست. اين عوامل زيست‌شناختي مي‌توانند اثر عميقي بر شيوه برقراري ارتباط داشته باشند. دانشمندان ارتباطات معتقدند كه در مردان تعداد فيبرهايي كه نيمه راست و چپ مغز را به يكديگر مرتبط مي‌سازند، در مقايسه با زنان كمتر است و به همين دليل جريان اطلاعات بين يك ‌سوي مغز و سوي ديگر محدودتر است. بنابراين زنان بهتر مي‌توانند احساسات خود را در قالب كلمات بيان و ابراز كنند، چون آنچه احساس مي‌كنند به شكل موثرتري به بخش كلامي مغزشان منتقل مي‌كنند. تفاوت‌هاي ادراكي نيز در زنان و مردان، باعث تفاوت در شيوه برقراري ارتباط مي‌‌شود. زنان از نظر ادراكي، ديگران را درك مي‌كنند و ديگران نيز آنان را درك مي‌كنند، اما مردان سعي مي‌كنند از ديگران باهوش‌تر و برتر باشند تا بر ‌آنها فايق آيند.

مردان به طور عموم احساساتشان را با رفتارهايشان نشان مي‌دهند و زماني كه حركات و رفتارشان مورد درك و تقدير قرار مي‌گيرد، احساس مي‌كنند كه دوست داشته شده‌اند. درواقع پذيرفته‌شدن باعث راحتي خيال مردان مي‌شود. زنان از اين حقيقت اطلاعي ندارند، زيرا احساسات آنها مستقيما به مركز رفتارشان راه ندارد، بلكه به مركز كلامشان متصل است. زنان براي بيان نظرات خود از كلمات بيشتري استفاده مي‌كنند. بخش بزرگي از اين امر از ميل آنها به شرح جزئيات و ارائه توضيح بيشتر ريشه مي‌گيرد، اما مردان اغلب فقط آنچه را كه بايد بگويند، مي‌گويند. مردان وقتي چيزي را مي‌خواهند آن را مستقيما طلب مي‌كنند و صريح‌ترند. اما زنان معمولا رودربايستي بيشتري دارند و خواسته خود را به صورت غيرمستقيم بيان مي‌كنند. وقتي مردي در برابر پيشنهاد زني مقاومت مي‌كند، او احساس مي‌نمايد كه آن مرد به وي توجهي نمي‌كند و به نياز او بي‌توجهي شده است و در نتيجه احساس مي‌كند كه مورد بي‌مهري قرار گرفته و ديگر به آن مرد اعتماد نمي‌كند. زماني كه يك زن در برابر راه‌حل‌هايي كه مردي ارائه مي‌كند، مقاومت مي‌نمايد آن مرد احساس مي‌كند كه شايستگي او مورد ترديد قرار گرفته است. در نتيجه احساس مي‌كند كه مورد اعتماد نيست و زحماتش ناديده گرفته شده است. مردان عادت دارند خلوت كنند و در سكوت به آنچه آزارشان مي‌دهد، فكر كنند. زنان به درددل‌كردن با ديگران در مورد آنچه آزارشان مي‌دهد، نياز غريزي دارند.

درواقع زنان به اشتباه تصور مي‌كنند كه اگر با مردشان همدردي كنند، شايد بتوانند بار سنگين دشواري را از دوش شوهرشان بردارند. حال آن كه مردان در چنان حالتي انتظار دارند كه او را تنها بگذارند تا خود راه چاره را پيدا كند. به طور خلاصه مي‌توان گفت وجود تفاوت‌هاي موجود ميان 2 جنس مرد و زن است كه باعث مي‌شود آنها جذب همديگر شوند. شايد به نظر برسد كه وجود اين تفاوت‌ها گاهي باعث مي‌شوند كه اختلافاتي ميان زن و مرد به وجود آيد، اما همين تفاوت‌هاست كه اگر توام با صميميت باشند و درست مديريت شوند، باعث مي‌شوند زن و شوهر با علايق و احساسات بيشتر به زندگي‌شان ادامه دهند.

سبك‌هاي ‌حرف‌زدن‌ را بشناسيم

معمولا افراد با حرف‌زدن در قالب‌هاي متفاوت سعي مي‌كنند بر ديگران اعمال نفوذ و قدرت كنند. در برخي از اين روش‌ها افراد پيام‌هاي مثبتي به قصد سازندگي مي‌فرستند، اما در روش‌هايي چون حرف‌زدن ‌خصمانه‌ يا‌كنايه‌آميز‌ پيام‌هاي منفي و مخرب فرستاده مي‌شود و بيشتر جمله‌ها حول و حوش افكاري چون چه چيز ‌درست است‌ يا ‌غلط است‌ يا ‌حق با كيست‌ دور مي‌زند. پس براي اين كه در زندگي مشترك بتوانيم ارتباط موثر و مفيدي داشته باشيم، لازم است تا چگونه ‌حرف‌زدن‌ را بدانيم تا بتوانيم با يكديگر به‌درستي ارتباط برقرار كنيم. بنابراين در ذيل به برخي از سبك‌هاي ‌حرف‌زدن‌ مي‌پردازيم.

حرف‌زدن سلطه‌گرانه: وقتي مي‌خواهيد دستور بدهيد، توصيه يا ترغيب كنيد، طبعا از سبك حرف‌زدن سلطه‌گرانه استفاده‌ مي‌كنيد. اغلب فعاليت‌ها مانند كلك‌زدن، دستوردادن، چانه‌زدن و نظارت‌كردن به نوعي حرف‌زدن سلطه‌گرانه است و رفتارهايي چون توقع‌داشتن، هشداردادن، حرف‌زدن به جاي ديگران مختص اين سبك حرف‌زدن مي‌باشد. معمولا اين نوع حرف‌زدن (سلطه‌گرانه)‌ در روابط زوجين مي‌تواند موجب سوءتفاهم، فاصله افتادن و تنش شود، چراكه وقتي از آن به عنوان سبك اصلي يك رابطه استفاده مي‌شود، بين زوجين مقاومت و انزجار ايجاد مي‌شود و معمولا به حرف‌زدن خصمانه يا كنايه‌آميز تبديل مي‌شود. استفاده افراطي از اين نوع حرف‌زدن بين همسران نشان‌دهنده فشارهاي مضاعفي است كه در زندگي تحمل مي‌كنند يا حاكي از آن است كه فرد در آستانه انفجار مي‌باشد.

واقعيت اين است كه اين سبك نشان‌دهنده تنش در روابط است و به افراد فرصت مي‌دهد‌ آن را به عنوان علامت هشداردهنده اوليه استرس تلقي نمايند.

حرف‌زدن مغرضانه: حرف‌زدن مغرضانه، خشم غيرمستقيمي است كه نشان‌دهنده رنجيدگي خاطر و انزجار در روابط زن و شوهر مي‌باشد و معمولا شخص با استفاده از آن درصدد است از موضع «ضعف» به جاي موضع «قدرت» اعمال نفوذ كند. اين ترفند يك روش ناموفق براي ابراز نااميدي و درماندگي است كه مي‌كوشد احساس شرم و گناه را در درگيري ايجاد كند. رفتارهايي مثل پيله‌كردن، نق‌زدن، بي‌اعتنايي‌كردن، گوشه كنايه‌زدن، دروغگويي، خود را خوارشمردن، تقلا براي مقصر دانستن ديگران، وراجي‌كردن و حق به جانب بودن از جمله رفتارهاي مختص حرف‌زدن مغرضانه مي‌باشد. در واقع اين نوع حرف‌زدن مي‌تواند تعارض پنهاني را در يك رابطه ادامه دهد. به هر حال استفاده از حرف‌زدن مغرضانه با شنيدن آن مي‌تواند بسيار ملال‌آور باشد و اطلاعات و انرژي طرفين به جاي اين كه در مجراي تغيير سازنده و مفيد قرار گيرد، هدر رود و افرادي كه از اين حرف‌زدن استفاده مي‌كنند، با سوءاستفاده از قدرت در درازمدت، بيشتر به خودشان صدمه مي‌زنند.

حرف‌زدن جــــستجوگرانه: حرف‌زدن جستجوگرانه كيفيتي محتاطانه دارد. شما در رابطه با همسرتان مي‌توانيد از آن براي حدس زدن راجع به علل و مطرح‌كردن راه‌حل‌ها استفاده كنيد. موقعيت زماني حرف‌زدن جستجوگرانه شامل زمان حال نمي‌شود و بيشتر به سمت گذشته يا آينده مي‌باشد. اين سبك روشي مطمئن و بي‌خطر براي محك‌زدن از طريق مشاهده يا طرح سوال‌هايي براي به دست گرفتن اوضاع است. برخي رفتارهاي خاص اين نوع حرف‌زدن، حل و شناسايي مشكل، تفسيركردن و مطرح‌كردن راه حل مي‌باشد و معمولا براي كاهش فشار و افزايش اطلاعات بسيار سودمند است. ماهيت غيرقضاوتي و غيرتهديدآميز اين نوع حرف‌زدن، اين فرصت را به شما و همسرتان مي‌دهد كه حرف‌هاي همديگر را بشنويد. حرف‌زدن جستجوگرانه اگر با سبك «حرف‌زدن بي‌پرده و صريح» تركيب شود مي‌تواند براي دستيابي به حل مشكلات و اقدام عملي بيشترين تاثير را داشته باشد.

حرف‌زدن صــــريح: حرف‌زدن رك و صريح بستگي به آگاهي شما و همسرتان دارد. در اين نوع حرف‌زدن، شما به صورت كامل و هماهنگ بدون توسل به سرزنش، مطالبه دفاع يا فريب با تنش و اختلافات برخورد مي‌كنيد. اين نوع حرف‌زدن، پشتوانه شما و همسرتان براي حل و فصل سازنده مشكلات است. برخي رفتارهاي مختص اين حرف‌زدن شامل تشخيص تنش، قدرداني‌كردن، درخواست تغيير و حمايت‌كردن است. در صورتي كه سعي نكنيد كنترل كننده باشيد، حرف‌زدن صريح سبكي نيرومند و غيرفرساينده است. با استفاده از اين سبك مي‌توانيد احساس آرامش كنيد حتي اگر راجع به مساله دشواري جر و بحث مي‌كنيد، شما مي‌توانيد سرسخت و در عين حال دلسوز، انعطاف‌پذير و مراقبت‌كننده باشيد. نتايج اكثر گفت‌وگوهاي مبتني بر حرف‌زدن صريح مثبت هستند چرا كه زن و شوهر بدون هيچ‌گونه ارزيابي افكار و احساسات واقعي خود را درباره مشكلات با هم در ميان مي‌گذارند و بنابراين اعتماد واقعي ميان آنها رشد مي‌كند.

خطري كه در اين حرف‌زدن وجود دارد، اين است كه وقتي شما راجع به خودتان بي‌پرده حرف مي‌زنيد اطلاعاتي را در اختيار همسرتان قرار مي‌دهيد كه مي‌تواند سازنده يا مخرب به كار گرفته شود و شما را به يكديگر نزديك‌تر يا از يكديگر دورتر سازد.

مي‌توان گفت برخي حرف‌زدن‌ها مخل درك و فهم مي‌شود. براي مثال در حرف‌زدن‌سلطه‌گرانه‌ افراد سعي مي‌كنند ‌به همسرشان بگويند چه كار بكند يا به چه فكر كند. زماني كه طرف مقابل، خواسته وي را اجابت نمايد، اين حرف‌زدن موثر مي‌افتد اما اگر برعكس اين قضيه اتفاق بيفتد، آن وقت
گفت و شنودها به آساني مي‌تواند پله‌پله به سمت حرف‌زدن خصمانه تشديد شود. همسرتان فكر مي‌كند‌ در منگنه گذاشته شده است و حالت تدافعي در رابطه زياد مي‌شود.

تعارضات را بين خودتان حل كنيد

تعارض يك جنبه اجتناب‌ناپذير ارتباطات انساني است. در حقيقت، هنگامي كه 2 نفر با يكديگر صميمي مي‌شوند، احتمال زيادي وجود دارد كه تعارض را تجربه كنند. به طوري كه همسران و اعضاي خانواده‌ها مي‌گويند ما در مجاورت صميمانه‌اي زندگي مي‌كنيم كه اغلب چيزهاي ظاهرا كوچك و بي‌اهميت ما را بشدت به هم مي‌ريزد. در خلال يك ارتباط خصوصي، عادت‌ها يا تفاوت‌ها بارزتر مي‌شوند و مي‌توانند آزاردهنده باشند. در واقع تعارض في‌نفسه براي يك رابطه خطرناك نيست، آنچه مي‌تواند خطرناك باشد نحوه مواجهه ما با تعارض است. در اغلب موارد، ارتباط مي‌تواند به وسيله يك بحث سودمند بدون ايرادگيري و مقصرسازي و بدون خشونت كلامي يا فيزيكي تقويت شود. تعارضات انسان‌ها در بسياري از جهات شبيه عملكرد اتومبيل است. وقتي‌ موتور ماشين شما در بزرگراه ايراد پيدا مي‌كند، شما نمي‌توانيد براحتي ماشين را رها كنيد و 3 روز بعد كه به آنجا برمي‌گرديد انتظار داشته باشيد ماشين حركت كند. شبيه اين مساله، شما نمي‌توانيد يك رابطه را به حال خود رها كنيد و موقع برخورد مجدد با آن، انتظار داشته باشيد كه آن مساله يا مشكل به طور معجزه‌آسا حل شده باشد. مسائل به مرور زمان ناپديد نمي‌شوند، در مورد خودداري از بحث در مورد تعارضات و اختلافات بين زوجين نيز مي‌توان گفت برخي از زوجين تصور مي‌كنند اگر درباره مشكلشان حرفي نزنند، آن مشكل تا حد زيادي از بين خواهد رفت غافل از اين كه مشكل ارتباطي همانند سوراخ سقف خانه است، هر چه زمان مي‌گذرد، بزرگ‌تر مي‌شود.

‌هنگام ارتباط كلامي با همسر خود به حرف‌هاي او به دقت گوش كنيد و به سوالاتش پاسخ دهيد. يكباره موضوع صحبت را تغيير ندهيد چرا كه در اين حالت او را بلاتكليف رها كرده‌ايد‌

اجتناب از موضوعات آنها را حل نمي‌كند، اگر ما اصول ارتباط موثر را ياد بگيريم و تمرين كنيم، مي‌توانيم مشكلاتمان را بدون اين كه به يكديگر آسيب برسانيم، حل كنيم. براي اين كار نياز داريم درباره اختلافات همديگر بيشتر بدانيم و به طور مستقيم و بي‌واسطه با مسائل مواجه شويم. برخي زوجين ترجيح مي‌دهند ‌ احساسات واقعي‌شان را براي اجتناب از تعارض سركوب ‌‌كنند، اما اگر هيجان‌هاي منفي از قبيل خشم و عصبانيت حل نشوند، اين هيجان‌ها به رشد خود ادامه مي‌دهند. حالت ديگر آن است كه شخص ممكن است احساسات منفي‌اش را در مورد طرف مقابل چنان سركوب كند كه سرانجام هيچ احساس منفي يا مثبتي نسبت به وي نداشته باشد. در اين صورت يك ارتباط بي‌روح و فرسوده ايجاد مي‌شود. هنگامي كه زوجين، 2 رويه افراطي حل تعارض يعني اجتناب يا واكنش بيش از حد را به كار گيرند، روابط رو به افول مي‌گذارد. زوجيني كه از بحث در مورد اختلافاتشان اجتناب مي‌كنند، اين امر ممكن است به بي‌احساسي آنها نسبت به يكديگر (نه احساس عشق و نه تنفر)‌ بينجامد.

همچنين زوج‌هايي كه در خصومت نسبت به يكديگر خيلي هيجاني هستند، اغلب قادر به حل اختلافاتشان نيستند. در برخي روابط در صورت بروز اختلاف، يكي از زوجين ممكن است آشكارا خصومت نشان دهد ازجمله اين كه فرياد بزند يا اشياء را پرتاب كند و حتي كتك بزند، زوج ديگر نيز عكس‌العملي متفاوت مانند تعطيلي هيجاني يا امتناع كامل از بحث و مجادله را به كار برد. هيچ‌كدام از اين رويكردها براي حل مشكلات و مسائل زوجين نمي‌تواند سودمند باشد.

پس براي حل تعارضات سعي كنيد:

ـ زمان و مكان مناسبي را براي بحث در مورد اختلافتان در نظر بگيريد.

ـ مساله يا مشكلي كه بر سر آن اختلاف‌نظر داريد را تعريف كنيد.

ـ در مورد اين كه چگونه هر يك از شما در ايجاد مشكل سهيم هستيد، صحبت كنيد.

ـ براي حل تعارض، همه راه‌حل‌هاي مثبت حتي عقايدي كه ممكن است عجيب به نظر برسد را فهرست كنيد.

ـ در مورد راه‌حل‌هاي ممكن بحث و ارزيابي كنيد. در اين مورد صحبت كنيد كه هر يك از شما مي‌توانيد به حل مساله كمك كنيد.

ـ با اين ايده شروع كنيد كه تفكر هر دوي شما به احتمال زياد مساله را حل مي‌كند و فقط تلاش شما را مي‌طلبد.

ـ بر سر اين مساله كه چگونه هر فرد براي انجام اين راه‌حل عمل خواهد كرد، توافق كنيد.

ـ بر سر زمان و مكان براي صحبت در مورد پيشرفت‌تان در حل مساله به توافق برسيد.

ـ توجه به كارهاي كوچكي كه ديگر افراد انجام مي‌دهند، براي رسيدن به راه‌حل دوطرفه نيز مي‌تواند كمك‌كننده باشد.

توصيه‌هايي براي رسيدن به ارتباط موثر

ـ به همسر خود اجازه دهيد براحتي حرف بزند و نظرات خود را آزادانه بگويد.

ـ از عبارات داوري‌كننده و انتقادآميز اجتناب كنيد. عباراتي چون «رفتارت كودكانه بود»، «بي‌دست و پايي»، «كودن» و غيره احساس ارزشمندي همسر شما را خدشه‌دار مي‌سازد.

ـ وقتي را براي صحبت‌كردن با همسر خود اختصاص ‌دهيد تا افكار و عقايد خود را با او در ميان بگذاريد، چون همسرتان نمي‌داند وقتي كه صحبت نمي‌كنيد، درباره چه چيزي داريد فكر مي‌كنيد.

ـ همسر خود را تحقير يا مسخره نكنيد. سرزنش‌كردن هم باعث اختلال در ارتباط موثر مي‌شود. مسخره‌كردن و سر به سر گذاشتن اگر چه شوخي به نظر مي‌رسد، اما معمولا از نظر ارتباطي، پيامي فراتر از شوخي در آن نهفته است.

ـ از احساسات خود به عنوان يك اسلحه استفاده نكنيد، سعي كنيد احساساتتان را به آرامي بيان كنيد تا همسرتان بتواند از آن آگاه شود و تحت تاثير جنبه‌هاي منفي آن كلافه نشود.

ـ هنگام ارتباط كلامي با همسر خود به حرف‌هاي او به دقت گوش كنيد و به سوالاتش پاسخ دهيد. يكباره موضوع صحبت را تغيير ندهيد چرا كه در اين حالت او را بلاتكليف رها كرده‌ايد.

ـ از پيام‌هاي روشن استفاده كنيد، پيام‌هاي روشن، نقطه نظرات، احساسات و خواسته‌ها را از هم تفكيك مي‌كند، اما پيام‌هاي مبهم و درهم، رنجش و دلخوري توليد مي‌كند و باعث ايجاد فاصله مي‌شود.

ـ مقايسه منفي نكنيد چرا كه اين نوع مقايسه هرگز مشكلي را از ميان برنمي‌دارد و تنها كار آن مجازات
‌و حمله كردن است.

ـ از زبان بدن به درستي استفاده كنيد. بد‌ن شما نشان مي‌‌دهد‌ تا چه اندازه مايل به برقراري ارتباط موثر هستيد، وقتي اخم مي‌كنيد، آرواره‌هايتان را به هم فشار مي‌دهيد يا به طرزي ناخوشايند چشم از همسرتان برمي‌گيريد، بدنتان با صداي بلند مي‌گويد كه علاقه‌‌اي به برقراري ارتباط ندارد.

ـ فراموش نكنيد‌ زن و شوهري كه از ارتباط با يكديگر لذتي نمي‌برند، معمولا عليه هم صحبت مي‌كنند، درباره يكديگر حرف مي‌زنند يا از زبان يكديگر صحبت مي‌كنند،‌ اما با هم حرف نمي‌زنند، اما خانواده‌هاي خوشبخت همواره از يكديگر تعريف و تمجيد مي‌كنند و با احترام از يكديگر پيش ديگران ياد مي‌كنند.

مهمترين راه رسيدن به تفاهم همسران درك شرايط يكديگر است.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:جام جم




:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی، زناشویی، جوانان
:: برچسب‌ها: همسران, زوج موفق, ازدواج موفق, تفاهم در زندگي