هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » علی باباچاهی »از اینجا به بعد
یکشنبه ۴ دی ۱۳۹۰ ساعت 12:50 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

از اینجا به بعد

 و از اینجا به بعد بود که انگشت نما شدی به جرقه زدن
 لخت و عور آتشی که محاصره ات کرده بود
 دیوانه ی مادرزادی بودی که در تنه ی نخلی دراز
 دراز به دراز قد کشیده بودی :
 - سنش بزن / نمی رسه !
 بنگش بزن / نمی رسه !
بعد میکروفن های قد کشیده و روزنامه های کودن قد کوتاه
 تو را هو کردند
 و خروس های اخته - سگ های به چه معنا / تیز
با قدقد از هر چه طور و عو عو از هر چرا
تو را / و نه یک بار
 بیا برویم از این ولایت / برویم ؟
و تو سر از پرانتزی در آوردی که غفط یک تختخواب فلزی
 و داشت اسباب بزرگی را برای تو در اتاق عمل
 و دور از چشم اهل نظر آماده / و می کرد تیز چاقوی جراحی را
 با شوک از سر گرفته تا نوک پا را
 تکیه به جای مجانین ؟
سنگش بزن / نمی رسه
بنگش بزن / نمی رسه !
 - اره ؟
فقط چند سانت
تا مچ پای تو را اگر چه کمی کوتاه
 کاری کنیم تاکوتوله های از هر طرف
برای تو کف بزنند
 - قد کشیدن بیجا چرا ؟
 اما پشت سر این مرده های از همه جور / از همه ناجورتر
 حرفی اگر
و سرتان را هم بهسنگی نمی زدید که خطوطی عجیب بر آن حک شده ست
 قطعا / نه که او زنده به گور
نه گور تو را / دراز به دراز به اسم او می کردند
و نه اینکه شما / یکجا آنقدر قد می کشیدید
 که سرتان را به سنگی بزنید / که بی شک
خطوطی عجیب بر آن حک شده ست