هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » ایرج جنتی عطایی »صدایم کن
شنبه ۳ دی ۱۳۹۰ ساعت 1:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

صدایم کن

 صدایم کن
 ای صدای تو شیشه ی شب را سنگ ویرانی
 صدایم کن
 ای صدای تو پرده ی شب را چنگ ویرانی
 خوشا با صدای تو از خود گذشتن
 صدایم کن
 صدای تو خنجر
 صدای تو سنگر
 از این دام وحشت رهایم کن
 بخوان آواز همیشه سبز رها شدن از شب بسته
 که تا شکوفد گل های سرخ ترانه بر هر لب بسته
 به جشن طلوع گل و نور و گندم
 صدایم کن
 در این فصل گلگون
 در این باغ پرپر
 برای شکفتن رهایم کن
 ببین شب خون
 به شهر گلگون
 چگونه دشنه می بارد
 بخواند تا بخوانم
 سرود شکفتن
 که شام خون ، سحر دارد
صدایم کن
 ای صدای تو بانگ بیداری در دیار ما
 صدایم کن
 ای صدای تو شعر سرخ خشم تبار ما
 خوشا با صدای تو از خود گذشتن
 صدایم کن
 صدایم کن