هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » ایرج جنتی عطایی »بن بست
شنبه ۳ دی ۱۳۹۰ ساعت 0:47 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

بن بست

 میون این همه کوچه
 که به هم پیوسته
کوچه ی قدیمی ما
 کوچه ی بن بسته
 دیوار کاهگلی یه باغ خشک
 که پر از شعرای یادگاریه
 بین ما مونده و اون رود بزرگ
 که همیشه مثل بودن جاریه
 صدای رود بزرگ
 همیشه تو گوش ماست
 این صدا لالایی
 خواب خوب بچه هاست
 کوچه اما هر چی هست
 کوچه ی خاطره هاست
 اگه تشنه ست ، اگه خشک
مال ماست ، کوچه ی ماست
 توی این کوچه به دنیا اومدیم
 توی این کوچه داریم پا می گیریم
 یه روز هم مثل پدربزرگ باید
 تو همین کوچه ی بن بست بمیریم
 اما ماعاشق رودیم ، مگه نه ؟
 نمی تونیم پشت دیوار بمونیم
ما یه عمر تشنه بودیم ، مگه نه ؟
 نباید ایه ی حسرت بخونیم
 دست خسته مو بگیر
 تا دیوار گلی رو خراب کنیم
 یه روزی هر روزی باشه دیر و زود
 می رسیم با هم به اون رود بزرک
 تنای تشنه مو نو
 می زنیم به پاکی زلال رود