هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » امیر بخشایی »کوچه پس کوچه های غربت
جمعه ۲ دی ۱۳۹۰ ساعت 14:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

کوچه پس کوچه های غربت

پیراهنی نو بر تنم بافتیدی
و بر قلب ام هیچ
می دانی ؟
از ترس روزی که مبادا گدایی محبت ات کنم
دست در گریبان جیب فرو بردم
جرس ها را خاموش
و شترها را آزاد باش
گر چه باد را فرمان ایست باش دادم
اما گریخت
به دنبالش که رفتم
آنچنان در کوچه پس کوچه های غربت آشنا بود
که گم ام کرد
من ماندم و امتداد دیوارها و باد در رفته ای و جرسی در دست
و بویی افسار گریخته
و قلمی که هوای تو را بر سر داشت
 از تو نوشت
تا به این جا رسیدم
من ماندم و امتداددیوارها و باد در رفته ای و جرسی در دست
 و بویی افسار گریخته