هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » امیر بخشایی »اقاقی
جمعه ۲ دی ۱۳۹۰ ساعت 14:33 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

اقاقی

اقاقی ای بودم و
تو انجیری بن ی
چه بیهوده پیچیدم
دود بر چشم
کاش بستری نبود
و مادر مرا هنوز در آغوش
اقاقی بودم و تو انجیر بن ی
کاش شب می خوابید
و مرا در بستر تو نمی خوابانید
کاش فراموش می کردم، که هستم
 آن روز که اقاقی بودمو از بن ، تو انجیر بن را
نمی رستاندند
 چه بیهوده چرخیدم
من و تو
در هم
کاش خدا اقاقی و انجیر بن را فراموش می کرد
شاید کنون در نگاهی خوابیده بودیم
من و تو
تنها