آیا خدایی هست؟
... احمقانه
سر تکان می داد و می پرسید :
آیا خدایی هست؟
اندکی مکث و دِگرباره
صدایم کرد و می پرسید :
با تواَم!
آیا خدایی هست؟
من،
که سَرمَست از خدایی بودنم بودم
به اوگفتم :
آری آری
آن منم!
من، آن خدای مهربانم!
آن منم!
من، آن خدای جاودانم!
آن منم!
من، ایزد ِ مَنّان، خدای مِهرِگانم!
... لحظه ای تردید ...
اندکی مکث و دِگرباره
صدایم کرد و می پرسید :
با تواَم!
با تواَم، آیا خدایی هست؟!