هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » افسانه امیری »مادر بزرگ
پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۰ ساعت 2:1 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

مادر بزرگ

سالخورده تکیده اما بالا بلند
‫مادر بزرگ بر فراز تپه های دور دست
‫چشم در راه به تماشای اسمان ایستاده.
‫نوای حافظ می سپارد به باد.
‫"گر چه یاران فارغند از یاد من
‫از من ایشان را هزارن یاد باد"
‫قاصدک ها می رقصند با باد عصرگاهی
‫فوجی پرنده است در افق
‫دور می شوند یا نزدیک پیدا نیست.
‫خواهر کوچکترم و من
‫نفس نفس و با شتاب
‫در کشاله ی کوهستان به سوی او
‫دور می شود یا نزدیک پیدا نیست.