خطوط
بخور آویشن و بابونه
خطوط کج و معوجی رسم می کند از مه،
بر شیشه های پنجره،
خطوطی که کلمه است،
و کلماتی که هزاران ترانه ی نخوانده است،
ترانه ای که سازش را باد نواخته
به گوش اقاقی های عاشق در بهار.
باشد که بنوازدش بر آغوشی گشوده در تصویری خاکستری گون
که نیمی اش دریاست و نیمی آسمان.
امید که رد دستانش را بر شانه هایش بیابد
در بی خوابی اندوهناک شب های سرد و بی بهانه زمستان