هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » افسانه امیری »ملکوت
پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۰ ساعت 1:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

ملکوت

در گریز از واحه های بیگانه
‫و شریر وسوسه های نا به گاه و گاه.
‫آمیخته با ابر و در جریان با باد
‫پناه می برم به پهنای آسمان و دلگرمی خاک
‫ای خداوند تو گم شده جهانی
‫و جهان گمشده تو است
‫هستی بدون تو هیچ است
‫و تو بدون آن نه آن گونه خدایی که همواره خواهانی
‫پس با تمامی دل
‫تمامی جان
‫و تمامی قوت
‫هم نفس ، هم دل و هم نوا می خوانیم که
‫ای آویخته بر چهار میخ،
‫در ردای خونبار
‫و تاجی از خار
‫"نام تو مقدس باد.
‫ملکوت تو بیاید.
‫اراده تو چونان که در آسمان است
‫در زمین نیز کرده شود.
‫ که ملکوت و قوت و جلال
‫تا ابدالا باد از آن تو ست."