هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » وحید طلعت »این غروب ای خدا چه غمگین است‌؟
شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۰ ساعت 22:30 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

این غروب ای خدا چه غمگین است‌؟

باز هم یک غروبِ رنگین است
پیکر عصر زهرآگین است

لحظه‌هایی بدونِِ بودن تو
لحظه‌هایی که سرد و سنگین است

نیستی تا تسلی‌ام باشی!
و چه قدر آفتاب خونین است

از بلندای نور شب جاریست
سقف خورشید بس که پایین است

باز فرهاد عاشقی دیگر
خفته در خواب ناز شیرین است

باز هم بابکی به بند اسیر
در اسارت به دست افشین است

خونِ منصورِ دیگری اینجا
ریخته، چون غروب رنگین است

ـ می برندش به دست بوسی مرگ
بین بود و نبود عشق؛ این است ـ
??
منم ویک غروب پاییزی
و غزل حس وحال دیرین است

درک این عصر در هجوم غزل؛
این غروب ای خدا چه غمگین است‌؟