هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » وحید طلعت »این بار شب نگاه تو دزدید یا سحر؟
شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۰ ساعت 22:14 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

این بار شب نگاه تو دزدید یا سحر؟

عاشق شدم دوباره و این بار با سحر
این تاز‌گی چه بود که افتاد با سحر ؟

دیشب دوباره خلوت من بوی شعر داشت
چشمم به خواب روی تو می‌دید تا سحر

تردید سایه‌ها دوباره سرِ کوچه دیدنی است!
ـ این بار شب نگاه تو دزدید یا سحر؟

با واژه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ های ممتد شب تا طلوع نور
هاشور می‌زند تمام نگاهِ مرا سحر

پا روی وسعتِ شب می‌نهم وباز
تکرار می‌شود حکایت یک پشت پا سحر

تکرار می‌کنم تو را و مرورم نمی‌کنی
انکار می‌شوم که دوباره... ؛ ـ چرا سحر!؟